اجتماعی » حوادث » سیاسی » فرهنگ و هنر » فضای مجازی
کد خبر : 84988
دوشنبه - ۲۰ آذر ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۲

روایت خواندنی از نحوه متلاشی شدن یک شبکه فساد/ واقعیت های تلخ از زندگی دختران “دبی” نشین/”اسکورت سرویس”؛ تجارتی که همچنان قربانی می گیرد+فیلم و عکس

در سال ۱۳۸۲ مستندی جنجالی و بحث‌برانگیز با نام فقر و فحشا پخش شد که طی آن به بررسی زندگی دختران و زنانی پرداخته شد که برای اداره زندگی و امرارمعاش خود تن‌فروشی می‌کردند. این مستند زندگی دختران و زنان فقیری را نشان می‌داد که تنها برای رفع نیازهای ابتدایی خود با تن‌فروشی درآمد کسب […]

روایت خواندنی از نحوه متلاشی شدن یک شبکه فساد/ واقعیت های تلخ از زندگی دختران “دبی” نشین/”اسکورت سرویس”؛ تجارتی که همچنان قربانی می گیرد+فیلم و عکس

در سال ۱۳۸۲ مستندی جنجالی و بحث‌برانگیز با نام فقر و فحشا پخش شد که طی آن به بررسی زندگی دختران و زنانی پرداخته شد که برای اداره زندگی و امرارمعاش خود تن‌فروشی می‌کردند. این مستند زندگی دختران و زنان فقیری را نشان می‌داد که تنها برای رفع نیازهای ابتدایی خود با تن‌فروشی درآمد کسب می‌کنند.

این مستند در زمان خود از معضلی اجتماعی که در آن زمان تازه شروع شده بود پرده برمی‌داشت؛ روسپیگری که با تعطیلی محله نو تهران تقریباً برچیده شده بود در دهه‌های ۸۰ به شکلی جدید، اما پنهانی در جامعه به وجود آمده بود.

اگرچه در این سال‌ها و با انتشار مستند فقر و فحشا تحقیقات گسترده‌ای برای کشف زمینه‌های این فساد و جلوگیری از رواج آن صورت گرفت، اما باگذشت چند سال این تحقیقات متوقف و نتیجه تحقیقات قبلی مسکوت ماند.

در سال ۹۲ گزارش‌های مردمی مبنی بر خروج دختران ایرانی ثبت‌شد که حاکی از فعالیت‌های غیراخلاقی بر بستر شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام بود.

اینستاگرام فضایی را برای اشاعه بی‌بندوباری فراهم کرده بود که یکی از موارد آن فعالیت‌های آزادانه و بدون قیدوبند مدل‌ها به‌عنوان کسب‌وکار مدلینگ در این فضا بود.

بر اساس داده های اماری در آنالیز شبکه های اجتماعی در حال حاضر حدود ۲۰ درصد فعالیت‌های اینستاگرامی مربوط به مدل‌هاست که برخی از افراد در فضای مجازی به‌عنوان مدل با انتشار عکس‌های برهنه و نیمه برهنه فعالیت و اقدام به تبلیغ می‌کنند.

بررسی‌ها و گزارش‌های مردمی در ابتدا نشان داد که فعالیت‌های این مدل‌ها به‌صورت سازمان‌یافته و مقصد سفرهای خارجی بسیاری از آن‌ها دبی بوده است.

در این پروژه مشخص شد افرادی به‌صورت سازمان‌یافته در پوشش مدلینگ و فعالیت‌های سازمان‌یافته سایبری مانند، طراحی مد، آرایشگری و عکاسی مد فعالیت می‌کنند.

با پیدایش سرنخ های فساد، عسل که یکی از چهره‌های سرشناس اینستاگرام است بازداشت شد؛ وی یکی از فعالان درزمینهٔ مدلینگ بوده و از طریق اینستاگرام عکس‌های مربوط به کار خود را منتشر می‌کرد؛ آنچه فعالیت‌های عسل را غیرطبیعی جلوه می‌کرد سفرهای متعدد وی به دبی بوده و ویزای وی نیز که به‌منظور بیزینس صادر شده بود شک بیشتری نسبت به این مسئله ایجاد می‌کرد. وی همچنین دختران دبیرستانی زیادی را ترغیب به خروج از کشور و سفر به دبی می‌کرد.

تحقیقات درباره عسل، ارتباطات او را با دو نفر مشخص می‌کند که یکی از آن‌ها شهروز سخنوری معروف به الکس و دیگری… معروف به مانلی هستند.

 

مانلی در اعترافات خود می‌گوید که کارشناسی ارشد هنر داشته و از طریق دختری به نام صدف، الکس وارد زندگی او می‌شود. مانلی به خاطر تسلط به زبان انگلیسی گزینه مناسبی برای الکس بود که در ادامه نام وی را به مانلی تغییر می‌دهد تا به‌راحتی بتواند از مانلی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند.

مدیریت خروج سازمان‌یافته دختران از کشور توسط الکس صورت می‌گرفته؛ وی مدتی در آمریکا زندگی می‌کرده است که به خاطر اقدامات غیرقانونی از آمریکا دیپورت شده و ادامه کارهای غیرقانونی خود را در دبی به سرانجام می‌رساند.

اگرچه الکس به خاطر اقدامات غیرقانونی‌اش در دبی هم به ۶ ماه زندان محکوم می‌شود اما همچنان دست از اقدامات غیرقانونی برنمی‌دارد. به گفته مانلی علت دستگیری و زندانی شدن الکس در دبی گروگان‌گیری و تجاوز به اعضای یک خانواده جلوی چشمان پدر خانواده بوده است.

در ادامه فعالیت‌های غیرقانونی الکس، او از دبی نیز دیپورت می‌شود و به ایران می‌آید؛ الکس گذشته‌ای دردناک داشته و از کودکی شاهد روابط نامشروع مادر خود با مردان زیادی بوده و از همین رو زمینه‌های روحی و اجتماعی نامناسبی داشته است. روسپیگری مادر الکس باعث می‌شود که قبح این مسئله برای او ریخته و راحت‌تر دختران را به بردگی جنسی بکشاند.

الکس بعد از ورودش به ایران از طریق فردی به نام صدف با مانلی آشنا می‌شود؛ هرچند صدف در اعترافات خود می‌گوید از روابط نامشروع این دو نفر اطلاعی نداشته است.

روابط صمیمی مانلی و الکس تا جایی پیش می‌رود که آن‌ها پارتی‌های زیادی را باهم برگزار کرده و حتی به مصرف مواد مخدر نیز روی می‌آورند. الکس با وسوسه کردن مانلی وی را تشویق به کنار زدن هنجارها می‌کند تا بتواند از طریق وی نوعی سیستم پول‌سازی در دبی به راه بیندازد.

از آنجایی‌که الکس به خاطر سابقه محکومیتش در دبی نمی‌تواند به آنجا برود به همراه مانلی به کیش رفته و در کیش به همراه مادرش با نام مستعار شاینا برقی اولین گام‌ها برای راه‌اندازی “اسکورت سرویس” را برمی‌دارند.

مادر الکس دارای تابعیت آمریکایی بوده که به همراه پسرش رئیس باند قاچاق دختران یا همان اسکورت سرویس را بر عهده دارد در طبقه هشتم برج دنا در کیش برای مانلی یک آپارتمان ۱۶۰ متری خریداری می‌کند تا وی را برای مجاب به همکاری با باند خودشان کند.

کم‌کم امکانات دیگری نظیر خودروی فورد، منزلی در محله دروس، خودروی بنز و حساب بانکی میلیاردی در اختیار مانلی گذاشته می‌شود؛ مانلی دیگر حاضر به بازگشتن به زندگی متوسط قبلی خود نبوده و با آن‌ها همکاری می‌کند.

کسب‌وکار الکس با مانلی کلید می‌خورد و به همین منظور از مانلی که یک مدل بوده و فوت‌وفن‌های عکاسی را نیز می‌داند تعدادی عکس برهنه گرفته و با بارگذاری در سایت اقدام به جذب مشتری می‌کند.

مانلی و مادر الکس برای انجام مأموریت‌های خود از کیش به دبی می‌روند؛ مردم زیادی از اقصی نقاط دنیا به شهر دبی می‌آیند و قاعدتاً برای رفع نیازهای خود نیازمند دخترانی مانند مانلی یا همان محصول‌ها هستند از همین رو کسب‌وکار الکس در دبی کاملاً تضمین شده است و مادر الکس نیز به‌عنوان مدیر مالی محصول‌ها فعالیت خود را آغاز می‌کند.

در همان ابتدا فعالیت شاینا برقی و مانلی در هتل GRAND MIDWEST TOWER فعالیت خود را آغاز می‌کنند و مانلی افتخار اولین اسکورت ایرانی الکس را به خود اختصاص می‌دهد.

کسب‌وکار “اسکورت سرویس” به‌عنوان دومین تجارت دنیا بعد از فروش مواد مخدر و دارای بالاترین درآمدهاست؛ که در برخی کشورها قانونی و در برخی دیگر غیرقانونی است.

 

“اسکورت سرویس” روسپیگری سازمان‌یافته است که همیشه پشت پرده اسکورت سرویس‌ها افراد ثروتمند و ذی نفوذی هستند که این سیستم را مدیریت می‌کنند؛ امروزه بیش از ۴۰ میلیون کارگر جنسی در قالب اسکورت سرویس‌ها به تن‌فروشی مشغول هستند. گفته می‌شود در ایران هم تاکنون مراجع رسمی موفق به شناسایی ۸۰۰ نفر در قالب روسپیگری سازمان‌یافته شده‌اند.

در کشوری مانند آمریکا از هر ۱۰۰۰ نفر ۲۰ نفر در صنعت “اسکورت سرویس” مشغول تن‌فروشی هستند که به‌طور میانگین ۲ درصد آمریکایی‌ها از این طریق کسب درآمد می‌کنند.

مجموع درآمد روسپیگری در دنیا بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار در سال می‌شود که در این صنعت همه بردگان جنسی تبدیل به محصول می‌شوند.

به نظر می‌رسد الکس این کسب‌وکار را از دوستان خود در دبی یاد گرفته است چراکه قبل از به وجود آمدن “اسکورت سرویس” ایرانی در دبی، انگلیس‌ها، آلمان‌ها، روس‌ها و … هم این شبکه را در دبی به وجود آورده بودند.

مانلی در یک سوییت در دبی به همراه دو دختر روسی اقدام به ارائه اسکورت می‌کند و مادر الکس نیز به حساب‌وکتاب‌ها رسیدگی می‌کند. به گفته متهمان درآمد آن‌ها تنها در ۳۷ روز نخست و از طریق ارائه اسکورت مانلی بیش از ۱۱ میلیون تومان بوده است.

آن‌ها بعد از اولین تجربه خود به ایران بازگشته و در هتلی در خیابان جردن با الکس ملاقات کرده و گزارش‌های خود را از سفر دبی و کسب‌وکارشان به او می‌دهند.

با جذب دو فرد دیگر به نام‌های جسمین و سانا به گروه الکس، این بار سه محصول یعنی مانلی به همراه دو فرد دیگر به دبی رفته تا کار خود را آغاز کنند. در تیرماه ۹۱ این سه نفر وارد دبی می‌شوند مانلی به‌عنوان اولین محصول ارتقای شغلی گرفته و منیجر می‌شود.

 

تصاویر برهنه این سه نفر در فضای مجازی توانست رونق زیادی به کسب‌وکار الکس و مادرش بدهد و تنها در سه روز ۲۵ میلیون درآمد به دست می‌آورند. تا شهریور ۹۱ این سیستم با سه دختر فعالیت می‌کند اما در این زمان مانلی به همراه دختر دیگری به نام سونیا به دبی می‌رود.

الکس که خیالش از کسب‌وکار خود مطمئن شده اکنون از ایران خارج شده و به مالزی می‌رود. الکس می‌خواهد پول کثیف خود را به شکلی سیستماتیک وارد کار کند و از همین رو مانلی بعد از سفر چهارم خود به دبی، به مالزی رفته و خانه‌ای را به‌صورت مشترک با الکس خریداری می‌کنند.

با زیادشدن محصولات (دختران ایرانی سرویس‌دهنده در دبی) و رشد سیستم اسکورت دهنده نیاز به راه‌اندازی سایت‌های بیشتری پیدا می‌شود و از همین رو یک مهندس هندی به نام راشد با راه‌اندازی سه سایت دیگر خدمات‌دهی به مشتریان را بیشتر می‌کند.

با گسترش سایت‌ها تصاویر برهنه دیگری از دختران تهیه شده و در این سایت‌ها بارگذاری می‌شود یکی از این محصولات پرکاربرد که عکس‌های زیادی هم از وی در این سایت‌ها وجود دارد رونا نام دارد؛ رونا که متولد سال ۶۲ است، مجاب شده بود که اگر عکس‌های برهنه‌تری بگیرد، مشتریان بیشتری جذب می‌کند، این تضمین به رونا داده شده بود که آدرس سایت را تنها مشتریان آن‌ها داشته و کسی در ایران نمی‌تواند این سایت را باز کند.

مانلی در ادامه کار دختران ایرانی را از مالزی جذب این سیستم فحشا می‌کند تا بتوانند درآمد بیشتری کسب کنند چراکه تعداد مشتریان آن‌ها بسیار بالا رفته بود؛ مانلی از طریق شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه اینستاگرام دخترهایی را که به کار آن‌ها می‌آیند پیدا و سپس جذب سیستم می‌کند.

عکس و فیلم‌هایی که دختران از خود بر روی اینستاگرام گذاشته‌اند معرف شخصیت آن‌ها بوده و مانلی به‌راحتی از طریق عکس‌ها و فیلم‌ها آن‌ها را شناسایی کرده و فریب می‌دهد.

افرادی که تصاویر برهنه‌تری از خود در اینستاگرام بارگذاری می‌کردند کیس‌های مناسب‌تری برای مانلی بودند چراکه مانلی متوجه می‌شد این دختران می‌توانند با آن‌ها همکاری کنند و یا خیر.

مانلی به همراه الکس با به رخ کشیدن زندگی‌های خود برای محصولاتشان آن‌ها را اغوا کرده و این تصور را به آن‌ها می‌دهند که در صورت همکاری با سیستم زندگی لاکچری برایشان رقم خورده و تبدیل به یک سلبریتی می‌شوند.

همه دخترها اولین درآمد خود را صرف خرید ماشین و لباس کرده تا بتوانند در رقابت با دیگر دختران سیستم به لحاظ داشتن زندگی لاکچری موفق‌تر باشند.

با زیادشدن مشتریان اسکورت سرویس ایرانی در دبی، این سیستم نیازمند افرادی بود که ساکن ایران باشند تا بتوانند دختران بیشتری را به سیستم برسانند، این افراد که از داخل ایران این دختران را برای سیستم مهیا می‌کردند تزریق کننده (injector) نام داشتند.

تزریق‌کننده‌ها که وظیفه ارسال دختر به دبی را بر عهده دارند در شهرهایی مانند کیش،‌ تهران و شمال ساکن هستند؛ مسی یکی از تزریق کننده‌ها در شمال ایران و متولد ۶۱ بوده است که کار خود را از بابل سر و شهرک خزر شهر آغاز می‌کند.

 

 

خزر شهر و شهرهای مشابه در شمال ایران حیاط‌خلوتی برای اقشار مرفه جامعه شده که در آن‌ها به برگزاری پارتی‌های مختلط و انواع کارهای خلاف شرع می‌پردازند. ورود به این شهرک‌ها فقط برای افراد ساکن و مهمانان آن‌ها که شناخته شده‌اند آزاد بوده و هیچ‌کس حتی مراجع قضایی نمی‌توانند به آن‌ها وارد شوند چراکه مدیریت این شهرک‌ها نیز بر عهده هیئت‌مدیره است که از میان خود ساکنان انتخاب می‌شود.

خزر شهر و شهرک‌های مشابه که نمونه آن‌ها در لواسان در حال گسترش هستند به محلی برای ایجاد روابط نامناسب تبدیل شده و می‌توان گفت قوانین حاکم بر این شهرک‌ها بسیار متفاوت از قوانین کشور و بیشتر منطبق با قوانین شهرهایی مانند آنتالیاست!

مسی دختری است که در این مهمانی‌ها با رقصیدن و شاباش گرفتن زندگی خود را می‌گذراند اما با حضور افراد صاحب نفوذ و مهم در این مهمانی‌ها، مسی پای دختران دیگر را به خزر شهر باز کرده و این دختران اقدام به تن‌فروشی در این مهمانی‌ها می‌کنند.

مسی با شناسایی دخترها و در اختیار قرار دادن خانه خود به دختران آن‌ها را به سیستم الکس معرفی می‌کند و درازای آن پول خوبی دریافت می‌کند. دختران زیادی در خانه مسی حضور داشتند اما تنها تعدادی از آن‌ها آپشن‌های لازم جهت حضور در سیستم را داشته و به سیستم راه پیدا می‌کنند.

ازآنجایی‌که بقای سیستم به حضور دختران وابسته بود، الکس تزریق کننده‌ها را مهم‌ترین بخش سیستم دانسته و همواره نیازهای مالی آن‌ها را تأمین می‌کرد تا بتوانند دختران بیشتری به سیستم تزریق کنند.

تزریق کننده‌ها به ازای معرفی هر دختر رقمی بین ۲ تا ۵ میلیون تومان دریافت می‌کردند؛ دختران در اولین مرحله عکس‌های برهنه از خود گرفته و برای الکس ارسال می‌کردند که در صورت تأیید الکس،‌ مدارک خود را برای او ارسال می‌کردند تا الکس از طریق یکی دیگر از نیروهای خود ویزا و بلیت آن‌ها را تهیه کند.

دختران بعد از خروج از کشور و رفتن به دبی به یکی از منیجرها تحویل داده می‌شود تا در هتل اقامت کند؛‌ عکاس سیستم به اتاق دخترها آمده و بعد از گرفتن عکس از بدن برهنه آن‌ها برای هرکدام یک اسم جدید انتخاب می‌کند؛ این تصاویر به‌طور هم‌زمان برای چند هزار مشتری در سایت‌ها ارسال می‌شود.

 

الکس به‌عنوان رئیس سیستم قوانین خاصی را وضع کرده است؛‌ دخترها تنها روز جمعه را تعطیل بوده و می‌توانند از هتل بیرون بروند که باید منیجر آن‌ها نیز همراهشان باشد. هیچ‌گونه تأخیر برای محصولات پذیرفته نیست و هنگام ارائه خدمات به مشتری نباید موبایل همراه آن‌ها باشد. آن‌ها همچنین نمی‌توانند پاسپورت یا پول خود را همراه خود داشته باشند.

دختران در شرایطی که حاضر به خدمات اسکورت نشوند حتی شرایط فیزیکی نامناسب باید مبلغی برابر با هزینه ساعت سرویس‌دهی خود به سیستم می‌پرداختند. در این کار خستگی محصولات برای الکس معنایی ندارد.

مشتریان رفتارهای نامتعارفی با محصولات داشته‌اند که البته محصولات حق اعتراض نداشتند؛ مشتریان گاهی محصولات را کتک زده و یا به انواع آزار و اذیت‌های جنسی روی می‌آوردند که البته یکی از محصولات به نام سندی قربانی این ماجراجویی مشتریان شد.

 

بسیاری از دختران از رفتارهای وحشیانه مشتریان خود گلایه داشتند اما منیجرها این رفتارها را حق مشتریان دانسته و اعتراضات آن‌ها موردقبول نبود؛ نکته جالب این بود که این دختران درازای تنها ۱۰۰ یا ۲۰۰ هزار تومان اقدام به تن‌فروشی می‌کردند و قسمت اعظم پولی که مشتریان پرداخت می‌کردند به جیب الکس می‌رفت. تا جایی که درآمد الکس از هر دختر بین ۱۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان در ماه می‌رسید. بیشتر این درآمد صرف زندگی الکس و مادرش می‌شد.

اکثر دختران بعدازاینکه مدتی محصول بوده‌اند در سیستم الکس به سمت منیجری ارتقا یافته و یا در ایران به‌عنوان تزریق کننده فعالیت کرده و دختران دیگری را به سیستم وارد می‌کردند.

با شناسایی تعدادی از سایت‌های الکس و زیر نظر قرار گرفتن فعالیت‌های این سیستم، تحرکات این سیستم مشخص شده و از طرف دیگر با تحت نظر قرار گرفتن الکس، سرنخ‌های زیادی از این سیست به دست مأموران اطلاعاتی کشور افتاد.

اکثر دخترانی که اسکورت می‌دهند بعد از چند بار دچار مشکلات روحی شده و از همین رو منیجرها برای آن‌ها برخی تشویق‌ها مانند تفریح، استفاده از امکانات عالی، خرید و … در نظر می‌گیرند.

منیجرها برای آرام کردن محصولات به آن‌ها دارو داده تا جایی که محصولات یا همان دخترها بدون استفاده از آرام‌بخش‌ها امکان سرویس دادن نداشتند در ادامه اگر بازهم محصولات دردسرساز می‌شدند آن‌ها را تهدید به معرفی به پلیس و یا حتی تهدید به مرگ می‌کردند. هرچند این صنعت در دبی قانونی بوده اما این سرویس با پلیس دبی رابطه نزدیکی داشته و با پرداخت رشوه به پلیس دبی به‌راحتی می‌توانستند برای دخترها دردسر ایجاد کنند.

الکس با نمایش زندگی محصولات اولیه به سایر دخترها، آن‌ها را ترغیب به ماندن در سیستم می‌کند؛ به گفته مانلی مادر الکس مدام در گوش او می‌خواند که وظیفه الکس پول‌سازی از دختران شیعه است.

الکس که خود معتاد به مصرف شیشه و مشروبات الکلی بود برای رام کردن دختران، آن‌ها را ترغیب به استفاده از مواد مخدر و مشروب می‌کرد. او با نمایش سطح بالای زندگی مانلی و تعدادی دیگر از دختران، مابقی را ترغیب به ماندن در سیستم می‌کرد.

مانور تجمل و داشتن زندگی لاکچری یکی از آموزش‌های الکس بوده که باعث می‌شود دختران خیلی زود پول‌هایی که به دست آورده‌اند را از دست بدهند؛ این سیستم نیازمند دوره‌های آموزشی هم بوده که برای دختران انواع آموزش‌های جنسی برای کسب رضایت مشتریان هم ارائه می‌شد.

 

تزریق کننده‌ها در کنار یافتن دختران از اینستاگرام با انتشار عکس‌های عریان و نیمه عریان منجر به رواج بی‌بندوباری در این شبکه شده و پروژه عادی‌سازی را هم در کنار آن پیگیری می‌کنند تا بتوانند در طول زمان محصولات بیشتر و بهتری برای سیستم آماده کنند.

پیشنهادهای مالی و داشتن روابط آزاد،‌دختران و پسران زیادی را ترغیب به حضور در این سیستم می‌کند؛ تزریق کننده‌ها سعی در رواج صنعت مدلینگ داشته و با تشویق‌های توخالی از آن‌ها سوپراستارهای دنیای مجازی می‌سازند.

هرکدام از این سوپراستارها با هویتی جعلی در فضای مجازی فعالیت کرده و در این فضا تبدیل به برند می‌شوند تا از این طریق فالوورهای بیشتری کسب کنند؛ متأسفانه این افراد الگویی برای سایر دختران عادی در جامعه شده و آن‌ها را هم به این فضا می‌کشانند.

انتشار پی‌درپی عکس‌های برهنه و نیمه برهنه کاربران را وارد یک فضای رقابتی کرده و از طرف دیگر انتشار این عکس‌ها بعد از مدتی عادی می‌شود؛ تزریق کننده سعی می‌کنند دختران را مجاب به پذیرش این فضا کنند تا بتوانند راحت‌تر در دبی اسکورت بدهند.

کسب درآمد هدف اولیه منیجرها، تزریق کننده‌ها و درنهایت محصولات است که در یک فضای سیری‌ناپذیر باعث می‌شود که روزبه‌روز به سیستم وابسته‌تر شده و در منجلاب فساد و فحشا فروروند.

دخترانی که جذب این سیستم شده‌اند با پنهان‌کاری از خانواده‌های خود از غفلت محیط خانواده نسبت به خود استفاده کرده و در پوشش آرایشگری، منشی شرکت، آموزش‌ها و … به دبی سفر می‌کردند.

کارشناسان با ادامه بررسی‌های خود به نقش دو نفر دیگر در این سیستم به نام‌های هادی و الی پی برده بودند؛ هادی ۳۶ ساله بوده و الی هم که ابتدا به‌عنوان یک محصول وارد سیستم شده بود، به‌عنوان منیجر در این سیستم فعالیت خود را ادامه می‌دهد.

آشنایی الی و مانلی به زمان اقامت مانلی و الکس در مالزی برمی‌گردد؛ در شرایطی که الی برای کار به مالزی رفته بود، هادی به‌عنوان همسر موقت الی به مالزی رفته و با سیستم الکس و مانلی آشنا می‌شود.

 

هادی در جلسه اول و بعد از آنکه الکس با خوردن مشروب زیاد به حالت مستی فرو می‌رود و جزئیات سیستم خود را بازگو می‌کند، پیشنهاد همکاری به الکس داده و وی نیز قبول می‌کند.

هادی در ابتدا مسئولیت تهیه ویزا برای دختران را بر عهده داشته و دخترانی که توسط تزریق کننده‌ها شناسایی‌شده و مدارکشان برای الکس ارسال می‌شود، هادی برایشان ویزا تهیه‌کرده تا بتوانند از کشور خارج شوند.

الکس بابت پیگیری کارهای ویزا و تهیه آن به ازای هر ویزا ۱۰۰۰ درهم یا ۸۵۰ هزار تومان به هادی پرداخت می‌کرد. به گفته هادی از هر ۱۰۰۰ درهم ۴۰۰ درهم صرف امور اداری شده و ۶۰۰ درهم درنهایت برای او باقی می‌ماند.

در ادامه فعالیت‌های هادی وی به‌سرعت پیشرفت کرده و با ساکن شدن در دبی، پول‌هایی که دختران درمی‌آورند را به حساب الکس واریز می‌کند، به‌عبارت‌دیگر یک‌باره وارد فعالیت‌های مالی و حسابداری الکس می‌شود.

هادی به‌سرعت منیجر اصلی در دوبی شده و با استفاده از یکی از دوستان خود به نام مقداد که دریکی از نهادها مشغول به فعالیت است، نشانی خانواده‌های دختران را در کشور به دست می‌آورد.

پس‌ازآنکه دختران از سیستم خسته شده و یا اینکه قصد ترک آن را پیدا می‌کنند از طریق تهدیدهای هادی مبنی بر ارسال عکس‌ها و یا فیلم‌های دختران برای خانواده‌هایشان، به‌اجبار در سیستم باقی می‌مانند.

این اقدامات، هادی را به الکس نزدیک‌تر می‌کند تا جایی که هادی دست راست الکس می‌شود؛ تا جایی که به‌عنوان پشتیبانی سیستم خریدهای سیستم را انجام داده و یا اینکه امورات شخصی الکس و مادرش را انجام می‌داده است.

الی که همسر موقت هادی بوده و خودش پای هادی را به سیستم باز کرده است از رشد هادی ناراحت شده و دسیسه‌هایی برای اخراج هادی می‌بیند اما الکس خود الی را از سیستم اخراج می‌کند.

بازگشت الی به تهران با حس انتقام از شبکه باعث می‌شود وی نزد پلیس رفته و این شبکه و فعالیت‌های آن‌ها را لو بدهد اما در حقیقت این گزارش الی از مدت‌ها قبل در ایران مشغول پیگیری بوده و تنها گزارش‌های الی تحقیقات کارشناسان را کامل‌تر می‌کند.

 

از طرف دیگر مهلت ویزای مانلی در مالزی تمام‌شده و الکس وی را به تهران بازمی‌گرداند؛ این در شرایطی است که روابط مانلی و الکس هم دیگر به‌هم‌خورده و مانند سابق با یکدیگر خوب نبودند.

 

بعد از بازگشت مانلی به ایران، الکس نه‌تنها ویزای وی را درست نکرده بلکه پول خانه مشترکشان را نیز به حساب مانلی واریز نمی‌کند از همین رو مانلی با الی تماس گرفته و سعی می‌کنند با همکاری یکدیگر شبکه اسکورت جدیدی در دبی راه‌اندازی کنند.

کارشناسان با زیر نظر گرفتن مانلی و الی متوجه می‌شوند که الی تنها یک قربانی ساده نبوده و با شبکه ارتباطات گسترده‌ای دارد؛ یکی از اهداف مهم مانلی قبل از رقابت با شبکه الکس، نابود کردن شبکه او در دبی بوده تا از این طریق بتواند شبکه قدرتمندتری راه بیندازد.

 

مانلی در اولین قدم دختران و منیجرهای ساکن در دبی را تهدید می‌کند که فعالیت‌های آن‌ها را به پلیس دبی گزارش می‌دهد و از همین رو تعداد زیادی از آن‌ها به‌سرعت از دبی خارج شده و شبکه الکس با اخلال روبه‌رو می‌شود.

الکس از هادی می‌خواهد به تهران بازگشته و کار مانلی را یکسره کند یعنی وی را از میان بردارد؛ هادی بعد از بازگشت به ایران مانلی را نمی‌کشد اما وی را تهدید می‌کند که اگر دست از کارهای خود برندارد، عکس‌ها و فیلم‌های وی را در اختیار خانواده‌اش می‌گذارد، مانلی هم به خاطر حفظ آبروی خود دست از اخلال برداشته و خانه مشترکش در مالزی را به نام الکس می‌کند.

به این صورت سیستم الکس دوباره روند عادی خود را در دبی پیش می‌گیرد. در شرایطی که دوباره همه سرنخ‌ها می‌خواستند از کشور خارج شوند همه آن‌ها طی عملیات‌های مختلفی دستگیر می‌شوند.

 

مسی هم دریکی از خانه‌ها به همراه تعدادی از دختران دستگیر می‌شود؛ تزریق کننده دیگری به نام سنا که با عنوان سورنا فعالیت می‌کرده و همچنین مهسا معروف به لنا و پونه معروف به هلن هم دستگیر می‌شوند.

در میان افراد دستگیرشده چندین مدل سرشناس ایرانی هم دیده می‌شود؛ افرادی که برای تبلیغ برندهای مختلف پوشاک در فضاهای مجازی بارها و بارها عکس‌های برهنه و نیمه برهنه خود را منتشر کرده‌اند.

آنچه در طول چند سال فعالیت سیستم الکس مشکوک است، عدم هرگونه شکایت یا گزارش علیه این سیستم و یا فعالیت‌های داخلی آن‌هاست؛ درصورتی‌که در این زمان و با این حجم فعالیت به‌صورت طبیعی باید گزارش‌های زیادی علیه آن‌ها به ثبت می‌رسید اما هیچ‌گاه این‌گونه نشده است.

اعترافات تزریق کننده‌ها در ایران نشان می‌دهد که آن‌ها علاوه بر شناسایی و معرفی دختران، با بسیاری از افراد بانفوذ هم ارتباط گرفته در قبال خدمات‌دهی به آن‌ها، امنیت خود و گروهشان را تأمین می‌کرده‌اند.

به‌عنوان‌مثال تزریق کننده‌ای که مسی نام دارد با تیم خود خدمات گسترده‌ای به یکی از مسئولان می‌داده‌اند؛ آن‌ها این مسئول را “دکی” صدا می‌کردند؛ “دکی” در یکی از شهرهای شمال کشور مسئولیت داشته و ارتباط نزدیکی با مسی داشته که هنگام بروز هر مشکل برای دختران، “دکی” با رابطه‌هایی که دارد این مشکلات را برای آن‌ها حل می‌کرده است.

به‌عنوان‌مثال هنگامی‌که دو تن از دختران با نام‌های مارال و ساحل به همراه مقادیری از مواد مخدر در شمال کشور دستگیر می‌شوند، مسی با “دکی” تماس گرفته و درنهایت با فشار وی گزارش پلیس تغییر کرده و این دختران آزاد می‌شوند.

بر اساس اعترافات مسی، چند سال پیش یک‌بار “دکی” با وی تماس گرفته و به او هشدار می‌دهد که موقعیت او در خطر است که با اصرار مسی مبنی بر کمک به وی و حل این مشکل “دکی” به او قول می‌دهد به حرمت! نان و نمکی که در خانه مسی خورده است مشکل وی را حل می‌کند و بعد از یک هفته با مسی تماس گرفته و به او اعلام می‌کند که خطر لو رفتن مسی و فعالیت‌هایش برطرف شده است.

حسین یکی از جایگاه داران بنزین در شمال کشور و همچنین مدیر نگهبان‌های شهرک‌های شمال کشور دو فرد بانفوذ دیگری هستند که درازای خدمات مسی و دخترانش به آن‌ها، امنیت این گروه را تأمین می‌کردند؛ هرچند در ادامه پرونده و با محکومیت مدیران این شبکه این اشخاص هم از سمت‌هایی که داشته‌اند برکنار شدند.

شبکه گسترده‌ای از دختران به همراه هادی درنهایت دستگیر شدند؛ مانلی در اعترافات خود از آرزوی الکس برای داشتن کاخی پر از روسپی ایرانی گفته است.

همه سر شبکه‌ها به ۱۰ سال حبس و پرداخت دو برابر مبلغی که از طریق این کسب‌وکار به دست آورده‌اند محکوم شده‌اند که همه آن‌ها امروز از کارهای خود پشیمان هستند.

اگرچه امروز شبکه الکس تا حد زیادی ازهم‌پاشیده است اما وی مجبور است از دختران ایرانی مقیم دبی برای پیشبرد اهداف شبکه‌اش استفاده کند؛ شبکه‌ای که یک روز با بیش از ۸۰۰ محصول و چندین سایت فعالیت می‌کرد امروز با تعداد اندکی دختر به کار خود ادامه داده و درآمدهای الکس به‌شدت کاهش یافته است.

آنچه از اعترافات محصولات برمی‌آید این است که دختران در این سیستم تنها به خاطر کسب درآمد بیشتر و داشتن یک زندگی لاکچری که الگوی آن را در شبکه‌های مجازی بسیاری از بازیگران و ورزشکاران می‌بینند تن به این کار داده‌اند.

انتشار زرق‌وبرق زندگی‌های لوکس تعداد کمی از مرفهین بی‌درد جامعه از اقشار پولدار، در فضای مجازی و به‌عبارت‌دیگر مانور تجملات در این فضا دختران زیادی را به طمع داشتن چنین زندگی و درآمدی راهی دستگاه‌های اسکورت چه در داخل و چه خارج از کشور می‌کند.

اسکورت سرویس اگرچه در ظاهر در برخی از کشورها غیرقانونی بوده اما در بسیاری از کشورهای دنیا اقدامی علیه آن‌ها صورت نمی‌گیرد چراکه این تجارت پرسود بسیاری از مسئولان کشورها را نیز درگیر کرده است. هرچند این صنعت در امارات کاملاً قانونی انجام می‌شود.

مشخص نیست در آینده چنین شبکه‌هایی دوباره از جایی دیگر سر بیرون نیاورند اما آنچه مشخص است دسترسی افرادی مانند الکس به صفحات متعلق به دختران ایرانی است که از تصاویر برهنه و نیمه برهنه آن‌ها تشکیل شده است.

فعالیت شبکه‌هایی مانند اینستاگرام در کنار رواج سبک زندگی غربی از طریق رسانه‌های داخلی و خارجی همچنان دختران را تشویق می‌کند تا برای رسیدن به یک زندگی لاکچری و سرشار از تجمل ناخواسته خود را طعمه‌ای برای افرادی مانند الکس و تیم او قرار بدهند.

ورود افراد فاسد به جایگاه‌های مدیریتی و ارتباط آن‌ها با شهرک‌هایی مانند خزر شهر، شهرک های  لواسان، شهرک غرب و … حاشیه امنی برای افراد فعال در این شبکه‌ها به وجود می‌آورد تا این فعالیت‌ها همچنان زیرپوست شهر ادامه داشته باشند.

عدم اجازه ورود دستگاه‌های نظارتی به این شهرک‌ها و کنترل نشدن آن‌ها از طریق نهادهای مسئول باعث به وجود آمدن حیاط‌خلوت دیگری در کشور شده است که دختران فریب‌خورده به سمت خارج از مرزها هدایت شوند. فساد در این شهرک‌ها روزبه‌روز بیشتر می‌شود و به خاطر دخالت برخی از مسئولان هیچ‌کس اجازه نزدیک شدن به این خطوط قرمز را ندارد؛ خطوط قرمزی به نام دیوارهای شهرک‌های فساد که به‌اندازه قدرت این مسئولان بلند است!

در شرایطی که همه طعمه‌های الکس مجرد و یا مطلقه بودند، آمارهای مشخصی از خروج دختران مجرد از سوی اداره گذرنامه منتشر نمی‌شود و این موضوع ناشی از ضعف نهادهای نظارتی در کشور است.

از طرف دیگر تلاش برخی از نمایندگان مسیر را برای ادامه این فساد سازمان‌یافته هموارتر می‌کند؛ با تلاش نمایندگان برای خروج دختران از کشور بدون اجازه والدین شاید دیگر گروه‌های اسکورت مانند سیستم الکس با دردسر کمتری بتوانند فعالیت‌های خود را ادامه بدهند.