وبلاگستان
کد خبر : 7854
سه شنبه - ۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۵

جای جلال خالی ..

به نقل از وبلاگ آب و آتش / «روزگاری بود و حزب توده‌ای بود و حرف و سخنی داشت و انقلابی می‌نمود و ضد استعمار حرف می‌زد و مدافع کارگران و دهقانان بود و چه دعویهای دیگر و چه شوری انگیخته بود و ما جوان بودیم و نمی‌دانستیم که سر نخ دست کیست و جوانیمان را […]

جای جلال خالی ..

به نقل از وبلاگ آب و آتش /

«روزگاری بود و حزب توده‌ای بود و حرف و سخنی داشت و انقلابی می‌نمود و ضد استعمار حرف می‌زد و مدافع کارگران و دهقانان بود و چه دعویهای دیگر و چه شوری انگیخته بود و ما جوان بودیم و نمی‌دانستیم که سر نخ دست کیست و جوانیمان را می‌فرسودیم و تجربه می‌اندوختیم.

برای خود من، «اما» روزی شروع شد که مأمور انتظامات یکی از تظاهرات حزبی بودم که به نفع مأموریت “کافتا رادزه” برای گرفتن [امتیاز] نفت شمال راه انداخته بودیم (سال ۲۳ یا ۲۴؟)[پنجم آبان ۱۳۲۳]. از در حزب (خیابان فردوسی) تا چهار راه مخبر الدوله با بازوبند انتظامات چه فخرها که به خلق نفروختیم، اما اول شاه آباد، چشمم افتاد به کامیونهای روسی پر از سرباز که ناظر و حامی تظاهر ما، کنار خیابان صف کشیده بودند که یکمرتبه جا خوردم و چنان خجالت کشیدم که تپیدم توی کوچه سیدهاشم و بازوبند را سوت کردم».

اینکه کسانی در یک انتخابات یا در یک کنش سیاسی، آرا و نظرات متفاوتی داشته باشند، نه تنها بد نیست بلکه لازمه انتخاب و گزینش کردن است. چیزی که بد است این است که کنشگر سیاسی، اگر به هر دلیلی از ابتدای راه متوجه نشده باشد، اما در ادامه راه ببیند دشمنان کشورش، دشمنان ملتش بخصوص آنها که نام و نشان‌دارتر هستند، مشخصاً و با تأکید دارند از مسیری که او می‌رود، حمایت جدی می‌کنند. اینجاست که اگر مختصر غیرتی داشته باشد باید راهش را از دشمنان جدا کند و عکس خواست او عمل کند. این موضوع آنقدر بدیهی است که حتی اگر رهبر معظم انقلاب هم نسبت به آن هشدار شدید نداده بودند، عقل سلیم و هوشیاری حداقلی هر کسی آن را تصدیق می‌کرد.

در این زمینه، آنچه جلال آل احمد – چهره جاودان ادب و سیاست کشورمان – در خاطره تکاندهنده‌ فوق که در جلد دوم کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» نوشته، آورده است، نمونه روشن و واضحی است از دخالت یافتن عنصر «غیرت» در یک کنش سیاسی.

اینکه بنگاه رسانه‌ای روباه پیر – که بعید است کسی که مختصر ورودی به تاریخ سیاسی سده اخیر و حتی سالهای جاری داشته باشد، از نقش استعماری، سلطه‌جویانه و فتنه‌گرانه حاکمان و سیاستمداران لندن نشین بی‌خبر باشد – در اکثر برنامه‌ها و نشستها و گفت و گوها و میزگردهایش تأکید عجیبی داشته باشد که عیناً به فهرست اصلاح طلبان در انتخابات مجلسین خبرگان و شورای اسلامی رأی بدهید و بدتر از آن، با صراحت اعلام و درخواست کند که حداقل به سه نامزد شاخص اصولگرایان یعنی آقایان جنتی، یزدی و مصباح «به هیچ وجه» رأی ندهید، آیا نباید رگ غیرتی را بجنباند و حواسی را به جای خود برگرداند و تصمیمی را تغییر دهد؟

چه کسی به یاد می‌آورد که در طول این ۳۸ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رسانه‌های استکباری بخصوص بی بی سی، مردم را به شرکت در انتخابات تشویق و تهییج کرده باشند؟ حتی در فتنه ۸۸ هم تا مدتها این شبکه‌های نظام سلطه بر تحریم انتخابات پای می‌فشردند و تنها وقتی که دیدند حمایتهایشان از سران بازی‌خورده فتنه جواب داده و آنها حاضر به هیچ گونه غیرتی شدن و اعلام برائتی از غرب و حتی سران اسرائیل و بهاییان و تروریستهای گروهک ریگی و … نیستند، آشکارا بر حمایت خود از آنان تأکید کردند. اما چرا در این انتخابات، با این صراحت و با این وقاحت از یک فهرست حمایت می‌کنند و چرا تاکنون هیچ کدام از اعضای حاضر در آن فهرستها تودهنی محکمی به این دشمنان آشکار نزده است؟
اگر جلال هم امروز بود با آن زبان حقگو و صریحش چگونه جواب عناصری که این روزها آرزو می‌کنیم کمی غیرت داشته باشند، را می‌داد. افسوس… جای جلال خالی…