در جشن تولد چهارسالگی دکتر سلام چه گذشت؟
جشن تولد چهارسالگی مجموعه طنز «دکتر سلام» با حضور اقشار مختلف مردم و دانشجویان و چهره های مختلف سیاسی و اجتماعی برگزار شد که در ادامه گزارشی متفاوت و حاشیه ای از این جشن را می خوانید و ضمنا می توانید گزارش خبری این مراسم را از اینجا مشاهده فرمائید. *وارد خیابان فیاض بخش که […]
جشن تولد چهارسالگی مجموعه طنز «دکتر سلام» با حضور اقشار مختلف مردم و دانشجویان و چهره های مختلف سیاسی و اجتماعی برگزار شد که در ادامه گزارشی متفاوت و حاشیه ای از این جشن را می خوانید و ضمنا می توانید گزارش خبری این مراسم را از اینجا مشاهده فرمائید.
*وارد خیابان فیاض بخش که می شوی یک صف طولانی از جوانان غافلگیرت می کند؛ صفی که برگزاری یک مراسم شاد، البته از نوع سیاسی اجتماعی را نشان می دهد؛ طول صف آنقدر زیاد از که اگر خبرنگار نباشی و رانت در پشتی برایت وجود نداشته باشد، باید ساعت ها پشت در سالن کشتی مجموعه شهدای هفتم تیر بمانی!
*«دکتر سلامی ها سلام! اینجا جشن چهارسالگی دکتر سلام است…» این قطعا جمله ای است که علی صدرینیا مجری و کارگردان برنامه طنز سیاسی اجتماعی دکتر سلام، امسال هم به زبان می آورد همه حاضران یک جا به او و جشن خودشان سلام می کنند؛ هنوز دقایقی به آغاز رسمی برنامه مانده که تقریبا جای سوزن انداختن در سالن نیست.
*هیاهوها کم کم زیاد می شود و مثل همیشه حضور ناگهانی مجری با جملات نقضش البته بعد از قرائت قرآن و پخش سرود جمهوری اسلامی، همه را غافلگیر می کند؛ «سلام می کنم به شما در دورانی که برخی راه آزادی را می بندند و شعار آزادی بیان می دهند» این تازه اولین کنایه عوامل برگزاری جشن دکتر سلام به تلاش های دولت برای عدم برگزاری جشن در سالن ۱۲ هزار نفری آزادی بود؛ در طول مراسم هم مجری و هم میهمانان حسابی از خجالت دست اندرکاران این اتفاق در آمدند.
*لرزش سالن اینجا مساله ای طبیعی است؛ هم بخاطر ضرب باندها و هم بخاطر ضرب پای حاضران و همراهی با کلیپ های مختلفی که در مراسم پخش می شود؛ اولین کلیپ حسابی حال جمعیت را جا می آورد؛ کلیپی که از وقایع طنز سیاسی سال قبل تهیه شده و از ماجرای بنام خداوند رنگین کمان و دختر مظلوم وزیر و حقوق های نجومی و وزیر بهداشت و بیشعور گفتنش به فرماندار دولت و خلاصه همه آدم معروف های یک سال گذشته را به روش خود می نوازد.
*میهمان اولی که قرار است روی سن بیاید برای همه شناخته شده است به شعر و شاعری، اما دلیل حضورش در این برنامه با یک کلیپ شرح داده می شود؛ دکتر اسماعیل آذر یا همان آقای مشاعره صدا و سیما در یک برنامه زنده تلویزیونی خطاب به حاضران از نوشته های خارجی روی خودکار و تخت شاسی از انتقاد می کند و با گفتن این جمله که من شرمم می آید این وسایل را دست بگیرم، محکم آنها را بر زمین می کوبد؛ دکتر که به قول خودش زبانش از این همه شوق و جوانی بند آمده با یک تابلو منقش به عکس خودش و برند «ساخت ایران» و تشویق های مکرر بدرقه می شود.
*برنامه امروز میهمان زیاد دارد که یکی و با دعوت مجری از راه می رسند، البته گاهی میهمان ها از راه نرسیده ورودشان اعلام می شود و مجری هم غافلگیرتر از همه! ولی ورود محمد حسین صفار هرندی و سید محمد حسینی و چند چهره دیگر مراسم را داغ تر می کند.
* مجری مراسم قبل از ورود کیک اعلام می کند برنامه ما جناحی نیست بخاطر همین چند نماینده فراکسیون امید از شهرستان به برنامه ما آمده اند! خیلی ها و به ویژه خبرنگاران که موضوع را جدی گرفته اند با ورود کیک و بالا آمدن همان نماینده ها برای گرفتن سلفی با کیک، دوزاری شان می افتد که همه اینها یک نمایش است؛ البته نجات دادن کیک مراسم از دست این نماینده های قلابی از نجات دادن موگرینی از دست نماینده های واقعی لیست امید راحت تر است.
*هر لحظه باید در این جشن انتظار یک کنایه لطیف به رفتارهای سیاسی مسئولان را داشته باشی، به قول یکی از اطرافیان، «حواست نباشد تیکه را از دست می دهی!»؛ مثلا وقتی تعدادی از همراهان برنامه دکتر سلام از شهرهای مختلف مورد تقدیر قرار گرفتند، مجری خطاب به یکی از برگزیدگان که اتفاقا در حال تدوین تز دکترا بود گفت « شما که در تهیه پایان نامه است سرقت علمی نکردی!» حاضران که تیکه را خوب گرفته اند حسابی مجری را تشویق می کنند.
*بریدن کیک هم برای خودش داستانی می شود؛ قرار است کودکی که سال قبل یک گزارش شیرین از او در جشن سه سالگی گرفته شده، بیاید و کیک را ببرد، اما لحظه اعلام ورود کودک خانم دیگری با بچه اش وارد می شود و مسئولان هم خیلی شیک راهی بالای سن می کنندش و تا خودش به مجری نمی گوید که بچه مورد نظر بچه من نیست کسی خبردار نمی شود! البته ثانیه های بعد در بین خنده مجری و حضار کودک اصلی از راه می رسد و کیک را می برد.
*ورود قالیباف تقریبا سالن را منفجر می کند و شعار قالیباف دوستت داریم به این سادگی ها قطع نمی شود؛ همین شعارها کار محمد حسین صفارهرندی را هم برای شروع سخنرانی و آرام شدن جمعیت سخت می کند؛ صفار همان اول تیکه اش را به دولت می اندازد و درباره تغییر مکان سالن می گوید « فعلا نمی خواهند شما به آزادی برسید! گفتند فعلا بروید کشتی بگیرید!»؛ حجت الاسلام زائری هم که بعد از صفار روی سن می آید روی همان ریل کنایه ای به توهین های روا شده به منتقدان دولت از جمله متحجر و سنتی و غیره می زند و حاضران هم با دست زدن ممتد حمایتش می کنند.
* بیانیه جامعه معتادان!!! این دیگر از آن بخش هایی بود خیلی ها در سالن باید چند ثانیه فکر می کردند تا متوجه شوند ماجرا شوخی با لایحه توزیع تریاک دولتی است؛ شوخی ای که البته به شب مصیبت عظمای دولت در پرداخت یارانه و تکذیب های مداوم آقای سخنگوی دولت و چند ماجرا جنجالی دیگر سیاسی هم ربط پیدا می کند!
* نوبتی هم باید نوبت هنرمندان است که روی جایگاه بروند؛ اولین هنرمند بهروز افخمی مجری برنامه هفت است؛ افخمی همیشه ته مایه طنزش را دارد با گفتن این جمله که «من الان مریض هستم و حوصله خودم را هم ندارم، امیدوارم شما حوصله من را داشته باشید» جمعیت را می خنداند؛ بعد از افخمی ابوالقاسم طالبی روی سن می رود، سینمایی هایی که رابطه شکرآب این دو کارگردان را می دانند از این چینش تعجب می کنند؛ اما شوخی طالبی با کاریکاتورش و ربط دادنش به پرتره زیبایی که از افخمی کشیده شده و به او هدیه داده اند مشکلات را حل می کند؛ «آخر این انصاف است که از من اینطوری کاریکاتور بکشند و از افخمی یه عکس به اون قشنگی، بعد می گویند بیائید با هم خوب باشیم!»
طالبی از گرمای سالن هم گلایه می کند و خطاب به جمعیت با کنایه به دولت می گوید که «اگر هوا گرم است حقتان است؛ شما ها که رئیس جمهور محبوبتان رئیسی است واقعا حقتان است!» این جمله طالبی باعث می شود جمعیت ۸ هزار نفری داخل سالن و چند هزار نفر بیرون، یکصدا رئیسی را تشویق کنند.
*قالیباف سخنران بعدی است که قبل از آمدنش به سالن کلیپی از خدمات پخش و متنی جذاب برایش خوانده می شود؛ این مراسم برای حاج باقر یک سورپرایز دارد؛ قرار است دو تن از جوانان معلول موسسه خیریه بهشت امام رضا که مسئولش آقا یوسف در برنامه خندوانه حسابی معروف شده، از قالیباف تقدیر کنند؛ یوسف راز این تقدیر را اینطور برای حضار شرح می دهد«آقای قالیباف بارها و بارها صبح و شب بدون حضور حتی یک دوربین به موسسه ما آمده و با این بچه ها هم سفره می شدند!» سردار فراری از دوربین وقتی هدیه معرق کاری بهزاد معروف به بهزاد پیکاسو و دوستش را می بیند، بغض گلویش را فشار می دهد، بغضی که فقط بوسه از صورت دو جوان آرامش می کند.
قالیباف البته در انتهای حضورش خاطره ای از سفر خود به آمستردام هلند تعریف می کند که ناگهان جمعیت با یک صدای آرام به آن واکنش نشان می دهد؛ قالیباف هم که قشنگ کنایه را گرفته می گوید «باور کنید برای کار رفته بودم» این توضیح قالیباف هم جمعیت را می خنداند هم خودش را!
*مهمان بعدی از آن مهمان ویژه هایی است که قطعا در میان حرف هایش نکته های دانستنی و گفتنی و نگفتنی زیادی وجود دارد؛ سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه که خودش می گوید مشتری پرو پا قرص دکتر سلام است با تشویق حضاری که مثل همه ملت دلشان از شش موشک فرود آمده بر سر داعش خنک شده، روی سن می رود؛ سردار سوغاتی خوبی هم با خودش آورده؛ فیلم هایی دیده نشده از شلیک و اصابت موشک ها به اهداف تروریست ها، شناسایی اهداف و همچنین حمله موشکی پهپادهای سپاه به کاروان داعشی ها!
سردار البته نکته جالبی را هم خطاب به جمعیت می گوید که شاید خیلی ها آنرا نمی دانستند؛ «شهید طهرانی مقدم یک نماد از کسانی است که برای پیشرفت صنایع موشکی ما شدند ولی امروز می توانیم این را اعلام کنیم که قالیباف کسی بود که باعث پیشرفت صنایع موشکی ما شد و هیچ وقت هم اسمی از او برده نشد»
*نزدیک شدن به دقایقی پایانی برنامه هم جمعیت را خسته نکرده و کافی است کلیپی پخش شود که کمی ضرب دارد تا جمعیت حسابی با دست زدن با آن همراهی کنند؛ شعر طنز «بنام خدایی که برجام آورد…» و پخش کلیپی زیبا از نظر مردم سوریه درباره ایران که به صورت اختصاصیی و توسط عوامل برنامه تهیه شده و همچنین یک همخوانی طنز زیبا بخش های پایانی جشن چهارسالگی دکتر سلام را تشکیل می دهد.
* تمام شدن برنامه و خروج از سالن به دلیل ازدحام جمعیت داخل سالن «ای کاش» های فراوانی را در ذهن ایجاد می کند؛ مثلا ای کاش دولت کمی تحمل داشت یا ای کاش در دولت «آشنا»یی وجود نداشت!!!