امیرالمؤمنین(ع) در دفاع از ایرانیان در برابر سردار نامی عرب چه گفت؟
یکی از برترین آموزههای دینی نفی تبعیض نژادی و تساوی انسانها در انسانیت و تفاضل آنها بر اساس ایمان و عمل صالح است. حس برتری نژادی در برخی اقوام از جمله در اعرابی که از تعالیم قران و اهلبیت علیهمالسلام فاصلهدارند، از صدر اسلام تاکنون یافت میشود. همانگونه که متأسفانه در برخی ایرانیان نیز چنین […]
یکی از برترین آموزههای دینی نفی تبعیض نژادی و تساوی انسانها در انسانیت و تفاضل آنها بر اساس ایمان و عمل صالح است. حس برتری نژادی در برخی اقوام از جمله در اعرابی که از تعالیم قران و اهلبیت علیهمالسلام فاصلهدارند، از صدر اسلام تاکنون یافت میشود. همانگونه که متأسفانه در برخی ایرانیان نیز چنین دیدگاه غلطی گاه مشاهده میشود.
کتاب تاریخی الغارات (منتشرشده در قرن سوم هجری) به نقل ماجرایی میپردازد که امیرالمؤمنین علیهالسلام پاسخی دندانشکن به اظهارات نژادپرستانه اشعث بن قیس سردار نامی معروف عرب علیه ایرانیان میدهد.
ماجرا ازاینقرار است که گروهی از اشراف عرب از مشاهده اینکه امیرالمؤمنین با ایرانیان ساکن عراق و کوفه رفتاری صمیمانه و کرامت آمیز دارد و به تعلیم و تربیت آنها میپردازد، برآشفته بودند و گاهوبیگاه به ایشان اعتراض میکردند. از جمله اینکه روزی «اشعث بن قیس کندی» سردار نامی و معروف عرب، بدان حضرت اعتراض و پرخاش نمود و او را بر این عمل قرآنی و اسلامیاش سرزنش کرد و با لحن تند و زنندهای که حاکی از تعصب عربی بود، به امیرالمؤمنین علیهالسلام که مشغول سخنرانی بود و ابن صوحان نیز حضور داشت، اعتراض کرد و گفت:
ای امیر مؤمنان! این سرخ رویان (ایرانیان) در نزدیکی به تو بر ما غلبه کردهاند و جلو روی شما بر ما عربها چیره شدهاند و مقربان درگاه حضرتت گردیدهاند و تو جلو آنها را نمیگیری؟
آن حضرت از شنیدن این سخن خشمناک شد و پای خود را محکم به منبر کوبید تا اینکه «ابن صوحان» گفت: ما را با این مرد (ابن اشعث) چهکار؟ آنگاه گفت: بهطور مسلم امروز علی (ع) سخنی خواهد گفت که پرده از چهره عرب بردارد و نشان خواهد داد که عرب چهکاره است. امروز علی (ع) سخنی خواهد گفت که آنچه نهان است، آشکار شود و برای همیشه در خاطرهها بماند.
آنگاه امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: چه کسی است که عذر مرا از این شکمگندههای بیفایده بخواهد (مرا از شر اینگونه افراد خلاص کند) که خودشان در بستر نرم استراحت میکنند و یکی از آنها (به عنوان نمایندگی از دیگران) پیش میآید، در حالی که بر رودههای خود زیر و رو میشود و مردمی هم (موالی و ایرانیان) آفتاب میخورند و روزهای گرم برای خدا فعالیت میکنند و او (اشعث) به من فرمان میدهد که من آنها (ایرانیان) را از خود برانم و از نزد خویشتن دورشان سازم تا از ستمکاران باشم!
سپس فرمود: قسم به پروردگاری که دانه را شکافت و گیاه را رویاند و انسان را آفرید، من خود از پیغمبر اکرم – صلی الله علیه و اله – شنیدم که میفرمود: به خدا قسم! همچنان که شما در ابتدای کار، با ایرانیان برای اسلام خواهید جنگید، روزی هم ایرانیان، به خاطر تازه شدن اسلام و حمایت از دین و بازگرداندن شما به دین با شما خواهند جنگید.
منبع: (الغارات، ج ۲، ص: ۳۴۱ ـ شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج ۱۹، ص: ۱۲۴)