پیامدهای انفعال نظارتی بر شبکههای اجتماعی/ از تبلیغ بیبند و باری تا جریانسازی برای ضدانقلاب
وقتی چهار سال پیش دو برادر روسی یعنی نیکولا و پاول دورف به طراحی تلگرام مشغول بودند هیچ وقت تصور نمیکردند با دستان خود یکی از محبوبترین شبکههای اجتماعی جهان را پایه گذاری میکنند. شبکهای که هر هفته حدود یک میلیون نفر به مخاطبان آن اضافه میشود و روزانه کاربرانش چیزی حدود ۱۵ میلیارد پیام […]
وقتی چهار سال پیش دو برادر روسی یعنی نیکولا و پاول دورف به طراحی تلگرام مشغول بودند هیچ وقت تصور نمیکردند با دستان خود یکی از محبوبترین شبکههای اجتماعی جهان را پایه گذاری میکنند. شبکهای که هر هفته حدود یک میلیون نفر به مخاطبان آن اضافه میشود و روزانه کاربرانش چیزی حدود ۱۵ میلیارد پیام را میان خود رد و بدل میکنند.
تلگرام پایهگذار یک سبک جدید در دنیای شبکههای اجتماعی است و با قابلیتهای هوشمند و گسترده خود توانسته است به یک رقیب جدی برای سایر غولهای دنیای شبکهای از جمله واتس آپ تبدیل شود. کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی نیز پس از تجربه ناموفق وایبر و واتس آپ با شیبی تند به سمت تلگرام نوظهور، خوش فرم و پرسرعت روی آوردند.
تلگرام آنقدر در ایران محبوب شد که آمارها از اختصاص زمان ۸ ساعته کاربران به این شبکه خبر دادند. سایت «techrase» در مقالهای مینویسد ۶۰ درصد از کاربران ایرانی از تلگرام بهعنوان منبع سرگرمی استفاده میکنند. با قرار دادن این دو آمار در کنار هم به این نتیجه میرسیم بخش قابل توجهی از کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی وقت خود را در فضایی سپری میکنند که هیچ برنامه مشخصی برای مدیریت محتوای آن وجود ندارد و یا بهتر است بگوییم فضایی رها که هیچ الزامی برای رعایت هنجارهای جامعه ایرانی برای خود قائل نیست.
ایجاد جذابیت جنسی با هدف درآمدزایی
تلگرام در کنار دارا بودن مزایای ارتباطی فراوان منشا برخی هنجارشکنیها و شایعات است که صرفا با انگیزه جذب مخاطب و درآمدزایی توسعه مییابند.
برخی کانالهای پردرآمد تلگرامی حیات خود را در هنجارشکنی و متفاوت نمایی میبینند. همه شما تبلیغات تلگرامی را دیدهاید که تلاش میکنند تا با روایت داستان یک خیانت تعداد ممبر خود را افزایش دهند و درآمدزا شوند.
تعداد تبلیغات از این دست در شبکههای اجتماعی کم نیستند. تبلیغاتی که به صورت ناخودآگاه و با تکرار و عادی سازی برخی رذایل اخلاقی قبح برخی ناهنجاریها را در جامعه میریزند و فضا را برای کمرنگ شدن چارچوبهای فرهنگی سنتی فراهم میکنند.
طهمورث شیری و الناز رحمانی در مقالهای با عنوان «تأثیر استفاده از وسایل نوین ارتباطی بر وضعیت انسجام خانواده که در مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران به چاپ رسیده است؛ تصریح میکنند که هر چه میزان استفاده از شبکههای اجتماعی بیشتر باشد میزان انسجام خانواده کمتر خواهد شد. شاید یکی از دلایل کاهش این انسجام دغدغه حضور طولانی مدت( طبق آمار حدود ۸ ساعت در روز) شریک زندگی در فضایی است که نمیتواند به محتوای موجود در آن و نوع روابط شکل گرفته در بستر آن چندان اعتماد داشت.
هابرماس معتقد است تعاملهای شبکهای کاربران اینترنتی بیش از میزان ارتباطات مستقیم آنهاست و این امر مانع توجه آنها به اجتماع واقعی میگردد حتی برخی صاحبنظران دیگر از جمله تیفانی، ساندرزو فیلد معتقدند کاربرانی که کمتر از اینترنت استفاده میکنند نسبت به آنهایی که استفاده طولانیتری دارند با مادر و دوستان خود رابطه مناسب و معنیدارتری دارند.
متاسفانه با وجود آنکه چند سال است شبکههای اجتماعی بخش قابل توجهی از برنامه روزانه مخاطب ایرانی را به خود اختصاص داده است هنوز برنامه مدون و همه جانبهای برای مدیریت اثرات سو آن بر محیط خانواده وجود ندارد.
محتوا و نوع تبلیغ مرسوم در شبکههای اجتماعی فاصله میان بلوغ زودرس جنسی و آمادگی برای ازدواج در جامعه جوان ایرانی را فرصتی برای جذب مخاطب و سودجویی فردی قرار داده است و اثرات آن در آیندهای نهچندان دور جایگاه خانواده ایرانی را بیش از پیش تهدید خواهد کرد.
آخرین شایعه سازیهای تلگرامی و تهدید فضای اطلاع رسانی
در جریان فوت آیتالله هاشمی رفسنجانی برخی کانالهای تلگرامی تلاش کردند تا حداکثر بهرهبرداری را از این حادثه در جهت معرفی خود به مخاطبانشان داشته باشند. توجه صرف به جذب مخاطب و اهمیت سوار شدن بر موج خبری فوت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اهداف حزبی و گروهی باعث شد تا شایعات زیادی تا ساعتها اذهان عمومی را به خود مشغول کند.
این شایعات از ادعای سه روز تعطیلی پیش از اعلام رسمی هیئت دولت آغاز شد و تا گمانهزنی در مورد نحوه و علل فوت آیت الله هاشمی پیش رفت. شایعه سازی گسترده و سوءاستفاده از چنین رویداد مهمی هر چند برای چندین کانال تلگرامی نهچندان محبوب مخاطبان زیادی را سرازیر کرد اما بهخوبی نشان داد که تلگرام میتواند به راحتی توسط کسانی که چندان برای خبر رسانی دقیق و درست ارزشی قائل نیستند کاملا مورد سوءاستفاده قرار بگیرند. باید توجه داشت که موضوع سوء استفاده از موضوعات داغ و مورد توجه عمومی با نقش مثبت شبکههای اجتماعی در گسترش فرهنگ شهروند خبرنگار متفاوت است.
جذب مخاطب از طریق سوار شدن بر موج خبری فوت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آنقدر برای بعضی از کانالهای تلگرامی اهمیت داشت که شایعاتی باور نکردنی در مورد زندگی و فوت وی توسط برخی کانالها منتشر شد. برخی برای جذب مخاطب آیتالله هاشمی را شهید کردند و برخی دیگر تلاش میکردند تا با دروغپردازی وی را فردی بسیار متمول و با زندگی خاص معرفی کنند.
سوء استفاده از شبکههای اجتماعی موضوعی نیست که تنها مخاطبان ایرانی با آن دست و پنجه نرم کنند. برای مثال دولت برزیل تاکنون دو بار اقدام به فیلتر کردن واتس آپ کرده است. دولت این کشور با حکم ارسل مونتالوا قاضی برزیلی ایالت «سرژییه» موسسات متخلف را به پرداخت ۱۴۳ هزار دلار جریمه تهدید کرد. پیش از این نیز چین، انگلستان، مصر، امارات و عربستان به دلیل احتمال سوءاستفاده از شبکههای جدید به فیلترینگ این شبکهها روی آوردهاند.
هر چند بسیاری از کارشناسان معتقدند فیلترینگ نمیتواند راه حل خوبی برای مواجهه با فناوریهای نوظهور ارتباطی باشد اما موضوع تدوین دستورالعملهایی برای استفاده از آنها مورد توافق اکثر صاحبنظران است.
ارزشهای مجازی
برای اغلب مخاطبان شبکه های اجتماعی موضوعاتی چون توئیت شدن، فالو شدن، بازدید بالا و ترند شدن اهمیت بسیار زیادی دارد. در واقع عموم مطلب تولیدی شبکه های اجتماعی با هدف کسب این ارزش های مجازی بر روی صفحه یا کانال اشخاص قرار می گیرند.
برخی از طرفداران دنیای شبکهای این ارزشدهی عمومی را مصداق گسترش دموکراسی میدانند و لذا معتقدند شبکههای اجتماعی حتی در این بعد میتواند به گسترش آزادیهای مدنی کمک کند. دلایلی وجود دارد که می تواند این تفکر را تا حدی با چالش مواجه کند.
در دنیای شبکهای به دلیل نبود رابطه تعریف شده سنتی نوعی برهنگی اندیشه ظهور پیدا میکند و لذا ضدارزشهایی که تاکنون فرد آنها را به دلیل هنجارهای پذیرفته شده در جریان فضای حقیقی زندگی بروز نمیداد در دنیای شبکهای ظاهر میشود.
لذا برخی امراض عاطفی، اخلاقی، جنسی و عادتهایی که فرد در دنیای واقعی مجبور به سرکوب آنهاست در شبکههای اجتماعی بسیار شایع و گسترده است و در مقابل مخاطبان شبکههای اجتماعی از مطالبی که به تقویت ارزشهای پذیرفته شده گذشته منجر میشود؛ استقبال نمیکنند.
برای مثال عکس نیمه برهنه فلان بازیگر زن یا حمله فلان صفحه توئیتر به ارزشهای یک گروه اقلیت شدیدا مورد توجه قرار میگیرد و در فضای مجازی حقیقت با چنان سرعتی بواسطه ارزش مجازی مغلوب میشود که شاید در طول عمر زندگی بشر بی نظیر باشد.
میتوان این طور عنوان کرد که در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی اصالت به برهنگی اندیشه است و نه صحت ادعا لذا موفقترین کاربران کسانی هستند که برهنهتر باشند و با ساختارها و هنجارهای پذیرفته شده مخالفت صریحتری داشته باشند.
برای مثال در جریان حمایت ضدانقلاب از آرش صادقی زندانی امنیتی تنها به موضوع اعتصاب غذای وی اشاره میشود و سازماندهنده در شبکه مجازی تلاش میکند حقیقت جرایم مرتکب شده توسط این فرد را در میان موج مظلوم نمایی ناشی از اعتصاب غذای وی پنهان کند. این روش پنهان کردن و تغییر ماهیت یک موضوع در فضای حقیقی بسیار دشوار است اما با تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی در فضای مجازی میتوان حقیقت این ماجرا را از طریق ارزشسازی مجازی تغییر داد.
ماهیت شخصی سازی شده شبکههای اجتماعی باعث میشود تا مخاطب بسیار سادهلوحانه با موضوعاتی که افکار عمومی جلوه داده میشود برخورد کند حال آنکه ممکن است میان تشابه و تناقض ساخته شده در این فضا و حقیقت فاصله جدی وجود داشته باشد. برای مثال برای داغ کردن موضوع آرش صادقی در توئیتر، سازمان دهندگان تلاش میکردند تا وی را با «بابی ساندز» مبارز ایرلندی مقایسه کنند حال آنکه در فضای حقیقت نمیتوان هرگز یک مجرم مرتبط با گروههای تروریستی را با فردی آزادی طلب چون ساندز مقایسه کرد!
متفاوت نمایی، هنجارشکنی و قرار گرفتن در جایگاه اپوزوسیون بهترین روش جذب مخاطب و درآمدزایی در شبکههای اجتماعی علی الخصوص تلگرام است و لذا بستر ایجاد شده بدلیل عدم وجود یک ساختار نظارتی مشرف به فضا روز به روز بیشتر به سمت هنجارشکنی و ساختارشکنی پیش میرود. از طرفی فضای بوجود آمده بستر خوبی را برای گروههکهای مخالف و ضدانقلاب فراهم کرده و لذا تلاش میشود تا از طریق طرح موضوعاتی چون حقوق بشر و آزادی مطبوعاتی دولت و دستگاههای نظارتی را برای ادامه روند موجود منفعل کنند.
قطعا چنین فضایی برای حفظ سلامت اخلاقی جامعه و اطلاع رسانی درست نیازمند قانونگذاری، نظارت و ارزیابی درست است و برخورد منفعلانه در دراز مدت تبعات جبران ناپذیری را برای جامعه ایرانی به همراه خواهد آورد.