او که در اوج مظلومیت است، مگر امروز نیز مظلوم نیست؟
امام حسن عسکری علیهالسلام در روز جمعه هشتم ربیعالثانی سال ۲۳۲ هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوار آن حضرت امام هادی علیهالسلام و مادر مکرمهاش بانوی عارفهای است که به نامهای «سلیل»، «حدیثه» و «سوسن» خوانده میشود. مدت امامت امام حسن عسکری علیهالسلام شش سال بود که از سال ۲۵۴ […]
امام حسن عسکری علیهالسلام در روز جمعه هشتم ربیعالثانی سال ۲۳۲ هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوار آن حضرت امام هادی علیهالسلام و مادر مکرمهاش بانوی عارفهای است که به نامهای «سلیل»، «حدیثه» و «سوسن» خوانده میشود.
مدت امامت امام حسن عسکری علیهالسلام شش سال بود که از سال ۲۵۴ هجری قمری شروع و در سال ۲۶۰ با شهادت آن حضرت پایان یافت. امام حسن عسکری علیهالسلام در طول مدت زندگانی و به ویژه در دوران امامت خویش به واسطه مبارزه با طاغوتهای زمان در تبعید و زندان و تحت نظر به سر میبرد و سرانجام در هشتم ربیعالثانی سال ۲۶۰ و در ۲۸ سالگی در شهر سامراء و توسط احمد معتمد، پانزدهمین خلیفه عباسی به طرز مرموزی مسموم و به شهادت رسید.
در این نوشتار به آموزههایی از سبک زندگی فردی و اجتماعی امام حسن عسکری علیهالسلام میپردازیم.
۱- عبادت
امام عسکری علیهالسلام همانند پدران گرامی خود در توجه به عبادت خدا نمونه بود. آن حضرت به هنگام نماز از هر کاری دست میکشید و چیزی را بر نماز مقدم نمیداشت. ابوهاشم جعفری در این مورد میگوید: روزی به محضر امام یازدهم مشرف شدم، امام مشغول نوشتن چیزی بود، وقت نماز رسید، امام نوشته را کنار گذاشته و به نماز ایستاد.
عبادت امام عسکری آن چنان قلبها را مجذوب خود مینمود که دیگران را به یاد خدا میانداخت و حتی افراد گمراه و منحرف را به راه صحیح هدایت نموده و اهل عبادت و تهجد میکرد و بدترین افراد در اثر جذبه ملکوتی آن بزرگوار به بهترین انسانها تبدیل میشدند.
روزی برخی از عباسیان از صالح بن وصیف(رئیس فرماندهان نظامی مهتدی عباسی) خواستند که بر امام عسکری علیهالسلام سختگیری نماید. او گفت: دو نفر از بدترین و سختگیرترین زندانبانان خود را بر ابو محمدابن الرضا(امام عسکری علیهالسلام) گماشتهام، اما آن دو در اثر معاشرت با او منقلب شده و در عبادت و مناجات به مراحل عالی قدم گذاشتهاند. سپس آن دو زندانبان را فراخوانده و در حضور عباسیان از حالات امام عسکری علیهالسلام سؤال کرد و آنان گفتند: ما چه بگوییم در مورد کسی که روزها روزه میگیرد و همه شب به عبادت میایستد و به غیر ذکر و سخن خدا هیچ سخن دیگری بر زبان نمیآورد و هنگامی که به ما نظاره میکند، بر بدن ما لرزه افتاده و کنترل خود را از دست میدهیم! وقتی عباسیها چنین دیدند منقلب شده و برگشتند.
۲- زهد و سادهزیستی
کامل بن ابراهیم مدنی در مورد زهد و سادهزیستی امام عسکری علیهالسلام میگوید: جهت پرسیدن سؤالاتی به محضر آن حضرت شرفیاب شدیم. هنگامی که به حضورش رسیدیم، دیدم آن گرامی لباسی سفید و نرم به تن دارد. پیش خود گفتم: ولی خدا و حجت الهی خودش لباس نرم و لطیف میپوشد و ما را به مواسات و همدردی با برادران دینی فرمان میدهد و از پوشیدن چنین لباسی باز میدارد. امام در این لحظه تبسم نمود و سپس آستینش را بالا زد و من متوجه شدم که آن حضرت پوشاکی سیاه و زبر بر تن نموده است. آن گاه فرمود: «یا کامل! هذا لله و هذا لکم؛ این لباس زبر برای خداست و این لباس نرم که روی آن پوشیدهام برای شماست.
۳- ترویج فرهنگ صرفهجویی
برنامهریزی صحیح در زندگی موجب رشد اقتصادی و از زیر ساختهای توسعه اجتماعی و بالندگی اقتصادی یک جامعه محسوب میشود. در سیره امام حسن عسکری علیهالسلام در این رابطه نکات قابل توجهی وجود دارد که در ذیل نمونهای از آن را میخوانیم:
محمد بن حمزه سروری میگوید: توسط ابوهاشم جعفری – که با هم دوست بودیم – نامهای به محضر امام عسکری علیهالسلام نوشته و درخواست کردم که آن حضرت دعا کند تا خداوند متعال در زندگی من گشایشی ایجاد بفرماید. وقتی که جواب را توسط ابوهاشم دریافت کردم، آن حضرت نوشته بود: «مات ابن عمک یحیی بن حمزه و خلف ماه الف درهم و هی وارده علیک، فاشکرالله و علیک بالاقتصاد و ایاک و الاسراف، فانه من فعل الشیطنه؛ پسر عمویت یحیی بن حمزه از دنیا رفت و مبلغ صد هزار درهم ارث باقی گذاشت و این درهمها بر تو وارد میشود (به ارث به تو میرسد)، پس خدا را سپاسگذاری کن و بر تو باد به میانهروی، و از اسراف بپرهیز که اسراف از رفتارهای شیطانی است.
بعد از چند روزی، پیکی از شهر حران آمده و اسنادی را مربوط به دارایی پسر عمویم به من تحویل داد. من با خواندن نامهای که بین آن اسناد وجود داشت، متوجه شدم که پسرعمویم یحیی بن حمزه دقیقا همان روزی فوت کرده است که امام علیهالسلام آن خبر را به من داد.
۴- اهتمام به دو اصل تولی و تبری
سیره عملی امام عسکری علیهالسلام در صحنههای اجتماعی، نکات برجستهای برای پیروان آن حضرت دارد. یکی از مهمترین فرازهای سیره اجتماعی آن حضرت، توجه به دو اصل تولی و تبری میباشد. در موارد متعدد و مناسبتهای به دست آمده، امام یازدهم علیهالسلام شیعیان رابه دوستی اهلبیت علیهمالسلام و بیزاری از دشمنان آنان ترغیب مینمود. به عنوان مثال روزی علی بن عاصم کوفی که مردی نابینا بود به محضر امام شرفیاب شد. او ضمن گفت و گو با حضرت، ارادت خالصانه خویش را به خاندان نبوت اظهار نموده وگفت: من از یاری عملی شما ناتوانم و به غیر از ولایت و محبت شما و بیزاری از دشمنانتان و لعن به آنان در خلوتها سرمایهای ندارم، با این حال وضعیت من چگونه خواهد بود؟ !
امام عسکری علیهالسلام فرمود: پدرم از جدم رسول خدا روایت نمود که: “من ضعف علی نصرتنا اهلالبیت و لعن فی خلواته اعداءنا بلغالله صوته الی جمیعالملائکه… فاذا بلغ صوته الیالملائکه استغفروا له و اثنو علیه؛ هرکس توانایی یاری نمودن ما اهل بیت را نداشته باشد و در خلوتهایش به دشمنان ما لعنت بفرستد، خداوند صدای او را به همه فرشتگان میرساند… هنگامی که صدای او به فرشتگان برسد، آنان برای وی طلب آمرزش نموده و او را میستایند.”
۵- تشویق عالمان و دانشمندان راستین
حمایت ائمه اطهار علیهمالسلام از دانشمندان راستین و متفکران متعهد، در گسترش فرهنگ غنی و مترقی اهلبیت علیهمالسلام نقش مهمی داشت.
امام عسکری علیهالسلام با قدردانی از چهرههای فرهنگی شیعه، جرقه امید را در دل دانشوران و دانش دوستان پدید میآورد و آنان را برای تلاش هرچه بیشتر در راه گسترش فرهنگ شیعه امیدوارتر میساخت.
ابوهاشم جعفری از یاران راستین امام عسکری علیهالسلام و از نوادگان جعفر طیار علیهالسلام میگوید: روزی کتاب «یوم و لیله» از تالیفات یونس بن عبدالرحمن را به حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام عرضه کردم. حضرت آن را مطالعه نموده و پرسید: این کتاب تالیف کیست؟
گفتم: این از آثار یونس بن عبدالرحمن از منتسبین به آل یقطین است. امام علیهالسلام فرمود: «اعطاهالله بکل حرف نورا یومالقیامه؛ خداوند در مقابل هر حرف [که در این کتاب نوشته،] نوری برای او در قیامت عطا فرماید>>.
همچنین امام عسکری علیهالسلام در نامهای به علی بن بابویه قمی – از دانشمندان برجسته شیعه در قم – به نحو شایستهای او را میستاید. در بخشی از آن نامه آمده است: ای بزرگ مرد و مورد اعتماد و فقیه شیعیان من، ابوالحسن علی بن حسین قمی! خداوند متعال تو را بر اموری که مورد رضای اوست موفق بگرداند و برای تو فرزندان صالح و شایسته عطا فرماید. ای مرد دانشمند و مورد اطمینان من، ابالحسن! صبرکن و شیعه مرا به صبر فرمان ده، همانا زمین از آن خداست که بندگانش را وارث آن میسازد. و سرانجام نیکو برای پرهیزگاران است و سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو و بر همه شیعیانم باد.