اجتماعی » اخبار » اقتصادی » پیشنهاد سردبیر » سیاسی
کد خبر : 34923
چهارشنبه - ۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۵

سهم پدرخوانده‌های اصلاحات از فساد ۸۰۰۰ میلیارد تومانی

«صندوق ذخیره فرهنگیان» نامی که این روزها بیش از گذشته بر سر زبان‌ها افتاده و هرکس در فضای حقیقی و مجازی درباره آن چیزی می‌گوید. تا چند ماه قبل هیچکس جز معلمان و فرهنگیان زحمتکش، از کارکرد چنین صندوقی خبری نداشت و احتمالا نمی‌دانست چنین مجموعه‌ای هم وجود دارد! اما حالا حرف اول مردم‌، صندوق […]

سهم پدرخوانده‌های اصلاحات از فساد ۸۰۰۰ میلیارد تومانی

«صندوق ذخیره فرهنگیان» نامی که این روزها بیش از گذشته بر سر زبان‌ها افتاده و هرکس در فضای حقیقی و مجازی درباره آن چیزی می‌گوید. تا چند ماه قبل هیچکس جز معلمان و فرهنگیان زحمتکش، از کارکرد چنین صندوقی خبری نداشت و احتمالا نمی‌دانست چنین مجموعه‌ای هم وجود دارد!

اما حالا حرف اول مردم‌، صندوق ذخیره فرهنگیان است. چرا!؟ آیا مدیران دولت تدبیر، با سرمایه هنگفت و قابل توجه صندوق، موفق شده‌اند گام بلندی در اقتصاد ایران بردارند!؟ آیا پروژه ملی عظیمی با ذخایر فرهنگیان تاسیس یا تکمیل شده و حالا از سود آن پروژه سفره فرهنگیان، اندکی رنگ به خود گرفته است!؟

کاش چنین بود و همه سرمایه فرهنگیان صرف پروژه‌ای ملی می‌شد ولو اینکه هیچ سودی عاید فرهنگیان نباشد. اما چه می‌توان کرد وقتی در نهایت شرمساری و در روزگار عسرت و تنگدستی فرهنگیان زحمتکش، تیم دولت تدبیر و امید که بر تمامی شریان‌های اقتصادی کشور مسلط شده، هشت هزار میلیارد تومان از پول فرهنگیان را به یکباره بالا کشیده است. راز شهرت و بر سر زبان‌ها افتادن این صندوق، نه خدمتی صادقانه، که خیانتی بزرگ و دزدی آشکار است. اما نکته تلخ ماجرا ، سکوت مرگبار اصلاح‌طلبان، کارگزاران و سینه‌چاکان دولت تدبیر و امید است. همان‌ها که قرار بود دولت پاک‌دستان و راستگویان را تشکیل دهند!

اصل ماجرا چه بود!؟
مدتی قبل خبری دهان به دهان گشت که در صندوق ذخیره فرهنگیان، اختلاسی عظیم صورت گرفته است! طبق معمول، ابتدای کار به تکذیب گذشت ولی با افشای جزئیات بیشتر، مدیرعامل صندوق ذخیره نیز این فساد را قبول کرد و مدعی شد مبلغ آن ۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان ناقابل  است!

انکار بخش مهمی از مبلغ به یغما رفته، باعث شد اسناد بیشتری منتشر شود و معلوم شد که عدد ۸ هزار میلیارد تومان از صندوق کم شده و به جیب افراد و جریان سیاسی خاصی رفته است!

اندکی بعد خبر آمد همسر شهاب‌الدین غندالی (مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان) و فرزند وی بازداشت شده‌اند. این خبر با تایید و تکذیب‌های متعدد همراه شد اما حسین مقصودی نماینده مردم سبزوار در این‌باره گفت: «از قرار معلوم مدیرعامل این صندوق به همراه همسر و پسرش که از مدیران مالی صندوق ذخیره فرهنگیان بودند(!) اسنادی جعلی تهیه و مبالغ زیادی از صندوق ذخیره برداشت و به حساب‌های شخصی خود واریز کردند. حراست و بازرسی وزارت آموزش و پرورش با پیگیری موضوع، وی و همدستانش را بازداشت کرده و تحویل مقامات قضایی داده‌اند.»

رابطه بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان
بانک سرمایه بانکی است که عمده سهام آن متعلق به آموزش و پرورش است و این تعلق، به دلیل سهامداری صندوق ذخیره فرهنگیان در بانک سرمایه است. حدود نهصد هزار فرهنگی از سراسر کشور، سهامدار و سپرده‌گذار صندوق ذخیره فرهنگیان هستند و این صندوق با سرمایه‌گذاری و تاسیس بانک سرمایه، کوشیده بود سپرده فرهنگیان را سود آور کند.

اما آیا چنین اتفاقی افتاد!؟ این بانک ۴۰۰ میلیارد تومانی در نیمه اول سال ۹۴ معادل بیش از نیمی از سرمایه اسمی‌اش را زیان کرد! یعنی در عملکرد ۶ ماهه اول سال ۹۴ برای هر سهم ۵۹۳ ریال زیان شناسایی کرده که معادل ۲۳۷ میلیارد تومان بوده و بیش از نیمی از سرمایه ۴۰۰ میلیارد تومانی آن را شامل می‌شود.

اما چند روز قبل احمدی‌لاشکی نماینده نوشهر و چالوس در مجلس در خصوص اوضاع اسفبار و تکان‌دهنده صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه حقایق دیگری را افشا کرده و  گفته بود: «چند هزار میلیارد تومان از پول ۹۱۷ هزار معلم عضو در این صندوق گم شده است، این صندوق وضعیت بیماری دارد، طی دو سال گذشته ۶ مدیرعامل در بانک سرمایه تغییر کردند. البته شاید این تغییر مدیران عامل بانک سرمایه برای سرپوش گذاشتن بر اقدامات این بانک بوده است، بانک سرمایه در سال ۹۴ حدود هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان خسارت و زیان دیده است…یک نفر سه هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان به بانک سرمایه بدهکار است و ۹۰ درصد تسهیلات تنها به ۳۰ نفر ارائه شده است.»

قربانی کردن خرده‌پاها!
با افشا جوانب مختلف این فساد عظیم، دولتمردان انکار را بی‌فایده دیدند و تصمیم به حذف مهره‌ها و پادوها گرفتند! بر این اساس هیئت امنای صندوق ذخیره فرهنگیان تلاش کرد با ایجاد تغییرات در اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل صندوق، از بازتاب مشکلات بکاهد اما مشکلی در میان بود! وزیر  آموزش و پرورش بر عدم تغییر اعضای هیئت مدیره صندوق و حمایت از آنها اصرار داشت! اما چرا!؟ آیا فانی نمی‌دانست در آنجا چه می‌گذرد!؟ قطعا می‌دانست و حتی حقایقی را می‌دانست که هنوز بر دیگران آشکار نیست. پس چرا حاضر به عزل آن افراد نبود!؟ این راز بسیار مهمی در این پروژه است. به نظر می‌رسد فانی به این دلیل حاضر به قربانی کردن آن افراد نشد که از یکسو یقین می‌دانست قربانی بعدی خودش خواهد بود و از دیگر سو، احتمالا مفاسد آن صندوق، جنبه حزبی بیشتری داشته تا جنبه شخصی، یعنی تشکیلات برای مخارجی نظیر انتخابات، دست‌اندازی به آن صندوق را مباح اعلام کرده بود و حالا که آن راز از پرده برون افتاده، باید مدیرعامل قربانی شود! ولی فانی معتقد بوده این کار تشکیلاتی است و باید مجموعه دولت و سناریونویسان آن، پای این فساد که با چراغ سبز آنها رخ داده بمانند و به اصطلاح پادوها قربانی نشوند! این تنها یک فرضیه است. اما فرضیه‌ای که شواهد گوناگون بر آن صحه می‌گذارد.

جلوگیری از استیضاح فرضیه را تقویت می‌کند
با دستگیری ۵ نفر از اعضا مهم صندوق از سوی دادستانی تهران، ابتدا طرح تحقیق و تفحص از صندوق و سپس استیضاح فانی در مجلس رای آورد. دو رخداد مهمی که می‌تواند پرده از بسیاری چیزها بردارد. البته تحقیق و تفحص زمانبر است و معمولا نوش داروی بعد از مرگ سهراب! اما استیضاح آنی بود و می‌توانست به افشای بسیاری از حقایق تاریکخانه دولت یازدهم بیانجامد! پس باید برای آن کاری کرد!
فشارها به فانی برای استعفا شروع شد! فانی که می‌دانست هیچ عقبه سیاسی ندارد و با استعفا زمینه برای همه اقدام علیه خودش را آماده می‌کند، مقاومت کرد و استعفا نداد! از ظهر روز۲۷ مهر اخباری مبنی بر استعفای ۳ عضو کابینه دولت یعنی وزیر آموزش و پرورش، وزیر ورزش و جوانان و وزیر ارشاد منتشر شد؛ عصر روز سه‌شنبه استعفای  وزیر ورزش و جوانان و وزیر ارشاد تأیید شد، اما مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش با رد موضوع استعفای فانی به طور رسمی اعلام کرد که وزیر وی استعفا نداده است.

حتی روز بعد، وزیر آموزش و پرورش در جلسه هیئت دولت حضور یافت. ظهر همان روز فانی نامه‌ای به رئیس‌جمهور نوشت و در آن تاکید کرد که آماده ادامه همکاری می‌باشم! این نامه نشان می‌داد که وزیر آموزش و پرورش استعفا نداده است بلکه مجبور به استعفا شده و همچنین نشان می‌داد که وزیر آمادگی دارد که در مقابل نمایندگان مجلس از خود دفاع کند و شاید هم حرف‌هایی دارد که برای عده‌ای در راس دولت، خوشایند نباشد! چراکه موضوع صندوق ذخیره فرهنگیان نیز یکی از بندهای طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش بود. همه اینها باعث شد روحانی اعلام کند استعفای او را پذیرفته است!

سکوت مرگبار  مدعیان!
دراین میان، آنچه خیلی عجیب و غیر قابل باور به نظر می‌رسد، سکوت مدعیان اصلاح‌طلبی و اعتدال است! دولتی که با ادعای تشکیل دولت پاکدستان و راستگویان تشکیل شده، بزرگترین اختلاس تاریخ ایران را رقم زده اما آنها که تا پیش از این از کاه کوه می‌ساختند، مهر سکوت بر لب زده و خفقان گرفته‌اند! از نگاه آنها، فساد، برای هم‌حزبی‌ها و هم قبیله‌ای‌ها نه تنها ننگ نیست، بلکه خیلی هم خوب است و اگر هم لو رفت، باید با چند کار نمایشی و فرمایشی سر وته قضیه را به هم آورد و موضوع را به بوته فراموشی سپرد! حسین غندالی که در دوره تصدی او بر صندوق ذخیره فرهنگیان، این فساد عظیم و بی‌سابقه رخ داده است، از تندروترین افراد حزب مشارکت و از یار غارهای پدرخوانده‌هاست و خوش‌خدمتی او به جریان اعتدال و اصلاح‌طلب در این فقره قابل چشم‌پوشی نیست. غندالی در دوره اصلاحات و در زمان وزارت مرتضی حاجی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش بود و از زمره معاونین وزیری بود که در دفاع از متحصنین مجلس ششم استعفا داد! از همین سابقه می‌توان به خط فکری او و راز سکوت مدعیان دروغگوی اصلاحات پی برد.

رئیس‌جمهور باید پاسخ بدهد
اما فرار بی‌سر و صدا از بزرگترین رسوایی تاریخی ایران و سکوت زنجیره‌ای‌ها، نمی‌تواند و نباید این فساد عظیم را به بوته فراموشی بسپارد. اکنون باید همه آنها که در انتصاب و حمایت و خیانت این افراد نقش داشته‌اند پاسخگو باشند‌. حسینعلی حاجی دلیگانی نماینده مردم شاهین‌شهر در مجلس شورای اسلامی با اشاره به فساد موجود در صندوق ذخیره فرهنگیان گفت: آقای رئیس‌جمهور باید کسانی را به‌کار بگمارد تا گزارش‌های دقیقی از مفاسد به وی ارائه کنند که در غیر این صورت مسئولیت هم به گردن وزارتخانه مربوطه و هم به گردن شخص آقای رئیس‌جمهور است. وی با اشاره به برکناری وزیر آموزش و پرورش از سمت خود، اظهار داشت: کنار گذاشتن علی‌اصغر فانی از وزارت آموزش و پرورش نوعی فرار به جلو بود و دولت با این کار خود سعی کرده تا در جلسه استیضاح مسائل مربوط به فساد صندوق ذخیره فرهنگیان مطرح نشود. ما وظیفه خود می‌دانیم که موضوع فساد در صندوق ذخیره فرهنگیان را پیگیری کنیم‌.

وزرای کشور و دادگستری کجا هستند!؟
رحمانی فضلی و پور‌محمدی‌، مدتی قبل با کوک کردن ساز «پول کثیف» بخشی از نظام را متهم به استفاده از پول کثیف  در فرایند انتخابات کردند! آنها مستقیم و غیرمستقیم، پول ناشی از مواد مخدر را تاثیر‌گذار در انتخابات معرفی کرده بودند. موضوعی که تا مدت‌ها دستمایه رسانه‌های ضد انقلاب علیه کلیت نظام و زنجیره‌ای‌ها علیه جناح رقیب و هر مخالف دولتی بود! پورمحمدی در حالی این ادعا را مطرح کرده بود که مصاحبه صریح و آشکارش در حمایت از خاوری هنوز در ذهن‌ها باقی است و اینکه او را انسانی بی‌گناه و پاکدست و خادم نامیده بود هرگز فراموش نمی‌شود. اکنون این پرسش مطرح است که این وزرا کجا هستند!؟ آیا خبری از ماجرای این فساد عظیم ندارند!؟ آیا آن را مهم و قابل توجه نمی‌دانند!؟ اینکه یک وزیر دولت روحانی با فشار به دستگاه قضایی و دادیار پرونده دنبال محاکمه و محکومیت یک روزنامه‌نگار منتقد است مهم‌تر است یا پیگیری حقوق قریب به یک میلیون معلم!؟ ظاهرا پول کثیفی که از طریق فساد صندوق ذخیره فرهنگیان، برای تاثیر‌گذاری در انتخابات به یغما رفته است، آنقدر مهم و تعیین‌کننده است که برخی را به سکوت مصلحتی واداشته و ترجیح می‌دهند خودشان را به بی‌خبری بزنند!