اجتماعی » سیاسی » شهید و شهادت » مازندران » مذهبی
کد خبر : 30649
چهارشنبه - ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۹

گفتگو خواندنی با آزاده دوران دفاع مقدس سید محمود عباسی + تصاویر

با جان ودل دوباره می خرم ۲۶ مرداد سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی همان های که جان خود را کف دستشان گرفتند و رفتند برای دفتع از وطن و ناموس، دلشان گرفته از دوستانی که تنهایشان گذاشتند و طعم شیرین شهادت را چشیده اند، اسارت ولی صبورشان کرده چیزی نمی گویند جز قطره های […]

گفتگو خواندنی با آزاده دوران دفاع مقدس سید محمود عباسی + تصاویر

با جان ودل دوباره می خرم ۲۶ مرداد سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی همان های که جان خود را کف دستشان گرفتند و رفتند برای دفتع از وطن و ناموس، دلشان گرفته از دوستانی که تنهایشان گذاشتند و طعم شیرین شهادت را چشیده اند، اسارت ولی صبورشان کرده چیزی نمی گویند جز قطره های اشک روی گونه هایشان که لیز می خورد تازه می فهمدی بغض ها دیگر جواب دل گرفتگی شان را نمی دهد دوست داشتند بپرند اما صبوری قسمتشان شد.

به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی و گرامیداشت یاد مردانی که تمام هستی خویش را برای حفظ کیان انقلاب اسلامی و دفاع از اسلام در طبق اخلاص گذاشتند و با تحمل سخت ترین شرایط و شدیدترین تنگناها و مضایق از باورهای دینی و انقلابی خویش در وفاداری به انقلاب و آرمان های امام راحل (ره) دست بر نداشته اند و کماکان به این نظام مقدس خدمت می کنند،مصاحبه ای با سید محمود عباسی اسیر دوران دفاع مقدس را فراهم کرده است که در ادامه می خوانید:

photo_2016-08-16_17-49-40

مازندرانه* خودتان را مختصر معرفی کنید؟
سید محمود عباسی هستم متولد ۱۳۳۸ از روستای کچب شهرستان آمل و دارای سه فرزند می باشم

مازندرانه* درچه سالی و از کجا به جبهه اعزام شدید؟
در تاریخ ۶۵/۱/۱۸ از لشکر ۸۸ زاهدان به جبهه اعزام شدم

photo_2016-08-16_17-49-26

مازندرانه* محل خدمت تان کجا بود و در کدام عملیات اسیر شده اید؟
محل خدمت بنده سومار بود که خاطرات تلخ و شیرین زیادی در آن دارم و دوستان زیادی در این منطقه به مقام والای شهادت رسیدند .در خصوص اسارت هم باید بگویم خرداد ماه ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد بود که به دست سربازان عراقی دستگیر شدم

مازندرانه*نحوه اسارت چگونه بود؟
در سومار و قبل از آغاز عملیات مرصاد منطقه تحت کنترل دشمن در آمد و ما با تعدادی اندک تا سر حد مرگ جنگیدیم اما فایده ای نداشت و تعداد ادوات و نفرات دشمن خیلی زیاد بود برای همین تصمیم گرفتیم مکانی را به عنوان پناهگاه انتخاب کنیم و در فرصتی مناسب به دشمن حمله کنیم . ۲ روز با تعداد۱۸ نفر از برادران دیگر زیر تانک پنهان شدیم در این ۲ روز دشمن منطقه را به صورت کامل در اختیار خود درآورد و ما در محاصره دشمن قرار گرفته و به اسارت در آمدیم

مازندرانه*چند سال در اسارت بودید و دوران اسارت را کجا گذراندید؟
۲۵ ماه و ۱۲ روز در اردوگاه تکریت عراق اسیر دشمن بعثی عراق بودم

مازندرانه*از روش های شکنجه در اسارت برایمان بگویید ؟

از ریختن خاک در دهن بچه ها گرفته تا کشیدن موهای بدن و زدن بچه ها با میله و کابل برق و … بخشی از شکنجه های دشمن بود. به عبارتی می توان گفت آنها تا بیکار می شدند و برای تفریح کاری نداشتند سراغ ما می آمدند تا عقده هایشان را خالی کنند و وقتی با اعتراض ما مواجه می شدند یا به ما غذا نمی دادند یا ما را درون فاضلاب می انداختند و تا صبح ما را شکنجه می کردند.

photo_2016-08-16_17-49-07

مازندرانه* بهترین و بدترین خاطره دوران اسارت خود را بگوئید؟
بدترین روز که زیاد است و در واقع همه ی روزها و ساعت های اسارت سخت ترین روزهای زندگی ام بود اما یک روز گفتند کسانی که مریض هستند بیایند برای مداوا و من هم در ردیف مریض ها بودم بعد از اینکه بیرون آمدیم چشمهایمان را بستند و به اتاقی تاریک بردند سپس گفتند دراز بکشیم وقتی روی زمین دارز کشیدیم چند تا بلوک روی پشت ما قرار دادند و برای شکنجه ما روی این بلوک ها راه می رفتند…از خاطرات خوب فقط می توان به سر کار گذاشتن سربازان عراقی توسط رزمنده ها اشاره کرد.

مازندرانه*آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

اصلا امیدی به بازگشت نداشتیم چون جو سنگینی در اردوگاه حاکم بود و رفتار وحشیانه ای که با ما و رزمنده های دیگر می کردند باعث شد به هیچ وجه فکر بازگشت نکنیم

مازندرانه* اولین بار چگونه از آزادی خود مطلع شدید؟
از طریق صلیب سرخ در تاریخ  ۱۲/۶/۶۹ به ما اطلاع دادن، لحظه ای بود که هنوز هم باورش برای من غیر قابل باور است.

photo_2016-08-16_17-48-25

مازندرانه*نظر شما در رابطه با آزادگان دیگر چیست ؟
همه ی کسانی که برای جنگ  آمده بودند تنها یک هدف داشتند آن هم حفظ وطن و ناموس این ملت بود، آزادگان عزیز سختی هایی را تحمل کردند که قابل تصور نیست

مازندرانه* اگر دوباره جنگ شود به جبهه می روید ؟
برای حفظ ناموس، وطن و دین خود با تمام وجود بار دیگر به جبهه های جنگ می روم و جانم را تقدیم انقلاب می کنم

photo_2016-08-16_17-49-13  photo_2016-08-16_17-49-31