وبلاگستان
کد خبر : 27693
یکشنبه - ۱۳ تیر ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۱

عامل افزایش طلاق؛ فقر اقتصادی یا فقر فرهنگی؟

به نقل از وبلاگ جهان هستی / افزایش آمار طلاق در کشور واقعیت تاسف باری است که در سال‌های اخیر شدت گرفته است. برای بررسی عوامل ازدیاد طلاق باید عوامل تغییر در دیگر جنبه‌های زندگی و ارتباط آن‌ها با طلاق را مورد بررسی قرار داد. اگر چه برای یافتن دلایل طلاق، عده‌ای سعی می‌کنند به […]

عامل افزایش طلاق؛ فقر اقتصادی یا فقر فرهنگی؟

به نقل از وبلاگ جهان هستی /

افزایش آمار طلاق در کشور واقعیت تاسف باری است که در سال‌های اخیر شدت گرفته است. برای بررسی عوامل ازدیاد طلاق باید عوامل تغییر در دیگر جنبه‌های زندگی و ارتباط آن‌ها با طلاق را مورد بررسی قرار داد. اگر چه برای یافتن دلایل طلاق، عده‌ای سعی می‌کنند به عوامل اقتصادی نقش پررنگی بدهند، اما واقعیت این است که افزایش آمار طلاق در کشور بیش از آنکه معلول عوامل اقتصادی و معیشتی باشد، نتیجه برخی از عوامل و تغییرات فرهنگی است. در واقع، هرچند می‌توان در مواردی به عوامل اقتصادی هم در جدایی زوج‌ها سهمی داد اما بدون تردید نقش عوامل اقتصادی در جدایی زوج‌ها از یکدیگر، قابل قیاس با عوامل فرهنگی نیست. این واقعیتی است که حتی مقایسه میزان طلاق در سطوح اقتصادی مختلف جامعه هم بر آن صحه می‌گذارد. در ادامه به برخی از عوامل فرهنگی تعیین کننده در افزایش آمار طلاق در کشور اشاره می‌شود:

سبک زندگی

از مهم‌ترین دلایلی که موجب ازدیاد طلاق در جامعه شده، تغییر در سبک زندگی مردم است. سبک زندگی ایرانیان در سال‌های اخیر تغییرات قابل توجهی را تجربه کرده و سبک زندگی غربی در بخش‌هایی از جامعه ایرانی رسوخ کرده است. به هر میزان که فاصله خانواده‌ها و زوج‌ها از سبک زندگی ایرانی-اسلامی بیشتر شود، به همان میزان نیز طلاق در آن‌ها افزایش می‌یابد. مقایسه آمار طلاق در خانواده‌هایی با سبک زندگی مدرن‌تر نسبت به خانواده‌های برخوردار از سبک زندگی سنتی، این ادعا را تایید می‌کند.

فردیت

از مشخصه‌های بارز سبک زندگی غربی و مدرن، جایگاه برجسته «فردیت» در عرصه زندگی است. این در حالی است که در آموزه‌های دینی و اسلامی توجه به همنوع و زندگی اجتماعی مورد تاکید است و مسلمانان از بی‌تفاوتی نسبت به یکدیگر به شدت نهی شده‌اند. این مقوله‌ای است که حتی در فرهنگ ایرانی نیز مورد توجه فراوان است. تغییرات فرهنگی در جامعه ایرانی در طول سال‌های اخیر شرایطی را به وجود آورده که در بخش‌هایی از جامعه به ویژه در کلان‌شهرها و در بین اقشار مرفه، «فردیت» جایگاه خاصی پیدا کرده است. فردیت در واژه‌هایی مانند «به من چه» و «به تو چه» که در سال‌های اخیر آن‌ها را بیشتر در بین مردم می‌شنویم، خود را در جامعه ایرانی نشان می‌دهد. این در حالی است که از محورهای مهم در ازدواج، تاکید بر «دیگرخواهی» است. لکن آنگاه که «فردیت» نقش پررنگی در زندگی پیدا کند، به طور طبیعی «دیگرخواهی» هم جای خود را به «خودخواهی» می‌دهد و این مسئله راه را برای طلاق‌های زورهنگام هموار می‌کند و نقش تعیین‌کننده‌ای در افزایش طلاق در جامعه دارد.

قبح شکنی

یکی دیگر از تغییرات فرهنگی و عواملی که در ازدیاد طلاق نقش تعیین‌کننده و موثری دارد، شکستن قبح این اتفاق در جامعه است. در حالی که در گذشته، طلاق و جدایی زوج‌ها از یکدیگر اقدامی به شدت قبیح محسوب می‌شد و خانواده‌ها و جامعه چنین مسئله‌ای را برای خود ننگی بزرگ و غیر قابل تحمل می‌دانستند؛ عادی شدن این مسئله در جامعه و تلاش‌های هدفمندی که برای قبح‌شکنی از آن صورت می‌گیرد، تاثیر قابل توجهی در افزایش میزان طلاق در کشور دارد.