دهلاویه؛ معراج شیر روز و عابد شب
انسانهایی که بال طیران دلشان فرشتگی را تداعی میکند و طنین گامهای نگاه بلند معرفتشان، حکایتگر بلوغ ماه ایمان و خورشید یقینشان است. این رادمردان و راستین عاشقان، نه نامی حسرت میبرند و نه نانی از تنور عفن دنیاطلبی تمنا میکنند! آنان را سر مجاهدت است و وصالی مکرم! شوق عروج سبز و سرخ است […]
انسانهایی که بال طیران دلشان فرشتگی را تداعی میکند و طنین گامهای نگاه بلند معرفتشان، حکایتگر بلوغ ماه ایمان و خورشید یقینشان است.
این رادمردان و راستین عاشقان، نه نامی حسرت میبرند و نه نانی از تنور عفن دنیاطلبی تمنا میکنند!
آنان را سر مجاهدت است و وصالی مکرم!
شوق عروج سبز و سرخ است و میل ناتمام خشنودی معشوق!
فرزندان انقلاب خمینی کبیر، از «من و مایی» گذر میکنند، به تحقیر دیو دریوزگی دنیا مینشینند و در دریای متبرک ایثار، مرواریدهای روشن مراد را به کف میآورند!
اهالی قبیله نور، به هر نقطه زمین که گام مینهند، آن را به بخشی از آسمان آبی مبدل میکنند و بیکرانگیاش را به رخ میکشند.
از جمله این آسمانی سرشتهای نامبردار؛ مجاهد دلیر و مصلح صادق و عارف وارسته، مصطفی چمران بود.
چمران که طبعی لطیف و ذوق هنری سرشاری داشت، به دلیل رتبه علمی بالا بورسیه شد و برای تکمیل تحصیلات به آمریکا سفر کرد. دیری نگذشت که او نه تنها در جایگاه یک نخبه علمی بلکه به عنوان یک نخبه سیاسی، ویژگیهای خود را آشکار و ثابت کرد.
شهید مصطفی که دل در مکتب عاشورا جلا داده بود، در سرزمین اجنبی، با وجود فراهم بودن مقدمات ساخت یک زندگی مرفه مادی، دنیا و زخارف آن را وانهاد و به میدان جهاد پا گذاشت.
در لبنان مسلمانان را به اتحاد فراخواند و در برابر صهیونیستها و عمال شقی آن نقش حماسهها زد.
جنگ تحمیلی اما، چمران را در ایران ماندگار کرد.
او که راحت و آرامش خود را در نبرد و پاسداری از دین و هویت دینی و استقلال ملتهای مظلوم خلاصه میدید، هرگز به اسارت مناصب بزرگ و وسوسهگر سیاسی درنیامد.
به گفته یارانش؛ در جبهه در قالب پیشدار و فرمانده شجاع و دارای تدبیر، عرصه بر دشمن میبست و چون سربازی جان برکف، جلوتر از نیروهای تحت فرمان، به قلب کفار میزد.
در ۳۱خرداد ۶۰ چمران در دهلاویه شهادت را به تصویر درآورد و سرود رستگاری را به سرخی در افقهای تاریخ به پژواک رساند.
صبای یادش همیشه…!