اجتماعی » پیشنهاد سردبیر » شهید و شهادت
کد خبر : 19348
چهارشنبه - ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۸

سی‌وپنجمین سال عروج شهید شیرودی;خلبانی از نور که سرانجام به کانون خورشیدی خود پیوست

تنکابن یکی از شهرستان‌های استان مازندران در شمال ایران است. این شهرستان از سمت غرب به شهرستان رامسر، از شرق به شهرستان چالوس، از جنوب به رشته‌کوه‌های البرز و از شمال به دریای خزر متصل است. مرکز این شهرستان شهر تنکابن است. شهرستان تنکابن چهارمین شهرستان بزرگ مازندران است و پرجمعیت‌ترین شهرستان غرب مازندران است. […]

سی‌وپنجمین سال عروج شهید شیرودی;خلبانی از نور که سرانجام به کانون خورشیدی خود پیوست

تنکابن یکی از شهرستان‌های استان مازندران در شمال ایران است. این شهرستان از سمت غرب به شهرستان رامسر، از شرق به شهرستان چالوس، از جنوب به رشته‌کوه‌های البرز و از شمال به دریای خزر متصل است. مرکز این شهرستان شهر تنکابن است.

شهرستان تنکابن چهارمین شهرستان بزرگ مازندران است و پرجمعیت‌ترین شهرستان غرب مازندران است. وسعت این شهرستان ۲۱۴۰ کیلومتر است. این شهرستان به‌عنوان مرکز جذب گردشگری مازندران تأیید شده است.

این شهرستان ۵۶۲ شهید تقدیم انقلاب کرده است و مقارن با سی‌وپنجمین سالروز شهادت سرلشکر خلبان شهید علی‌اکبر قربان شیرودی، یادواره سرداران و ۵۶۲ شهید شهرستان تنکابن ۹ اردیبهشت ساعت ۱۵ در مصلی شهید بهشتی تنکابن برگزار می‌شود.

زندگی‌نامه شهید علی‌اکبر

شهید شیرودی: سلام من را به امام برساند و بگویید که در اینجا تعهد دارد می‌جنگد و نه تخصص.
 امیر سرافراز ارتش اسلامی سرتیپ خلبان شهید علی‌اکبر شیرودی، در دی‌ماه ۱۳۳۴ در شیرود تنکابن به دنیا آمد. وی دوران ابتدایی و دبیرستان را در تنکابن پشت سر گذاشت. سپس به تهران رفت و پس از طی مراحل جذب در هوانیروز و آموزش خلبانی به اصفهان اعزام شد.

شهید شیرودی در طول دوران قبل از انقلاب در زمینه‌های مذهبی فعالیت می‌‌کرد و علیه رژیم شاه فعالیت‌هایی را انجام می‌داد. وی با اتمام تحصیلات متوسطه در سال ۱۳۵۱ وارد ارتش شد و دوره مقدماتی خلبانی را در تهران به پایان رساند. سپس دوره هلی‌کوپتری کبرا را در پادگان اصفهان آموزش دید و با درجه ستوان‌یاری فارغ‌التحصیل شد.

شهید شیرودی پس از جریانات پیروزی انقلاب و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به سپاه غرب کشور پیوست. زمانی که جنگ کردستان آغاز شد شیرودی ساعتی از جنگ فاصله نگرفت.

انقلاب اسلامی و جنگ

وی در دوران مبارزات انقلاب، اعلامیه‌های آیت‌الله خمینی را در کرمانشاه پخش می‌کرد و در آستانه پیروزی انقلاب همراه با حجت‌الاسلام آل‌طاهر مسئولیت حفاظت از کرمانشاه به‌ویژه رادیو و تلویزیون و ادارات مهم دولتی را بر عهده گرفت. در غائله کردستان داوطلبانه به این منطقه شتافت و در مقابل گروه‌های ضدانقلاب به مبارزه پرداخت. در همین دوره و در ۲۴ سالگی به‌عنوان فرمانده خلبانان هوانیروز انتخاب شد.

 نیروهای خودی و هم غیرخودی به‌خوبی می‌دانستند که کسی جز شهید شیرودی جسارت رفتن به منطقه دشت ذهاب را ندارد.
 شیرودی در جنگ پاوه نیز نقش تعیین‌کننده‌ای در گرفتن این شهر ایفا کرد، به‌طوری‌که هاشمی رفسنجانی به نشانه سپاسگزاری از وی گفت: شیرودی حق بزرگی بر این کشور دارد.

شیرودی پس از سه سال مبارزه با احزاب کُرد در غرب کشور، به اصرار روحانیون و هم‌رزمان پاسدارش در ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ به مدت یک‌ماه به مرخصی رفت، اما بیش از ۱۰ روز در تنکابن نماند و با شنیدن خبر حمله عراق به جنوب ایران به منطقه بازگشت. در آن چند روز نیز با اینکه مخالفان در تعقیب او بودند، وی بدون محافظ و تنها با یک قبضه کلت کمری که از سیداحمد خمینی هدیه گرفته بود در تنکابن تردد می‌کرد و اغلب اوقات با لباس‌کار به میان روستاییان می‌رفت و در کشتزارها به سالخوردگان کمک می‌کرد.

شهید تیمسار فلاحی او را ناجی غرب و فاتح گردنه‌ها و ارتفاعات آربابا، بازی‌دراز، میمک و دشت ذهاب و پایگاه ابوذر معرفی می‌کرد. شهید شیرودی بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان دارد و با بیش از ۴۰ بار سانحه و بیش از ۳۰۰ مورد اصابت گلوله به هلی‌کوپترش ولی باز سرسختانه می‌جنگید و همیشه عاشق به تمام معنی بود.

در جنگ ایران و عراق

خواهر شهید خطاب به مسئولین:همه شهدا از در وصیت‌نامه‌هایشان از ما خواستند که ادامه‌دهنده راهشان باشیم، ولی این نبود راه شهدا! اوضاع جامعه را ببینید، وضعیت فرهنگی، حجاب، بی‌کاری جوانان و… .
با شروع جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، به منطقه کرمانشاه رفت. وی هنگامی‌ که شنید بنی‌صدر دستور داده پادگان تخلیه و انبار مهمات منهدم شود، از دستور سرپیچی کرد و به دو خلبانی که با او هم‌فکر بودند گفت: ما می‌مانیم و با همین دو هلی‌کوپتری که در اختیار داریم مهمات دشمن را می‌کوبیم و مسئولیت تمرد را می‌پذیریم.

در طول ۱۲ ساعت پرواز، وی به‌عنوان تنها موشک‌انداز پیشاپیش دو خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد. بنی‌صدر دو هفته بعد به او ارتقای درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواسته‌اش این بود که کارشکنی‌هایی که به نظرش بنی‌صدر می‌کرد و بی‌تفاوتی برخی از فرماندهان را به آیت‌الله خمینی خبر دهد. در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوان‌یارسوم خلبان به درجه سروانی ارتقا یافت، اما طی نامه‌ای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در ۹ مهر ۱۳۵۹ چنین نوشت:
این‌جانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می‌باشم و تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگ‌ها شرکت نموده‌ام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته‌ام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته‌ام؛ لذا تقاضا دارم درجهٔ تشویقی‌ای که به این‌جانب داده‌اند، پس گرفته و مرا به درجهٔ ستوان‌یار‌سومی که بوده‌ام، برگردانید.

وی در مصاحبه‌ای که در مجله پیام انقلاب منتشر شد، علت زنده ماندنش را پس از چند هزار ماموریت، مشیت و عنایت الهی عنوان می‌کند.

شهادت

شهید علی‌اکبر شیرودی درنهایت به خلوصی که خواهانش بود رسید و مورد دعوت حق قرار گرفت و در هشتم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۰ درحالی‌که تانک‌های عراقی به‌طرف قره‌بلاغ دشت ذهاب در حرکت بودند با هلی‌کوپتر به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید.

خواهر شهید: ما یک برادر از دست دادیم ولی هزاران برادر به دست آوردیم. زمانی که به بازدید مناطق جنگی می‌روم ایمان می‌آورم که اسلام هرگز شکست نخواهد خورد و به دست صاحبش خواهد رسید.

گفت‌وگو با خانواده شهید

خواهر شهید شیرودی اظهار کرد: ما هفت خواهر و ۳ برادر بودیم و من یک سال از علی‌اکبر کوچک‌تر بودم و او همیشه من را در درس‌ها کمک و تشویق می‌کرد و برای درس خواندن اهمیت زیادی قائل بود.

زهرا قربان شیرودی در توصیف خاطرات شهید، بیان کرد: بین من و شهید مثل سایر خواهر و برادران علاقه زیادی وجود داشت و چون همسن بودیم، هم‌بازی نیز بودیم. از خاطرات کودکی که بگذریم، یکی از وقایع مربوط به زمان جنگ را به خاطر می‌آورم.

وی گفت: زمانی که شهید احمد کشوری به شهادت رسید، برادرم که بعد از ماه‌ها به خانه آمده بود، برای شرکت در مراسم شهید به راه افتاد. پدرخانم شهید کشوری از شهید شیرودی خواست تا انتقام او را از دشمن بگیرد. برادرم گفت: نه برای انتقام بلکه برای رسیدن به هدفی که شهید کشوری داشت، خواهم رفت. او توانست ظرف مدت سه‌روز آن منطقه را از دشمن بگیرد.

خواهر شهید ادامه داد: ما یک برادر از دست دادیم ولی هزاران برادر به دست آوردیم. زمانی که به بازدید مناطق جنگی می‌روم ایمان می‌آورم که اسلام هرگز شکست نخواهد خورد و به دست صاحبش خواهد رسید.

شیرودی افزود: زمانی که با هلی‌کوپتر من را بالای منطقه شهادت برادرم بردند، احساس حضرت زینب(س) در بالای تل‌زینبیه در روئیت مکان قتلگاه پیدا کردم.

وی خاطرنشان کرد: خوشبختانه شهدا قبل از رفتن، خانواده خود را آماده می‌کنند، در غیر این صورت کسی توان تحمل و صبر را پیدا نمی‌کرد.

شهید علی‌اکبر شیرودی درنهایت به خلوصی که خواهانش بود رسید و در هشتم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۰دعوت حق را لبیک گفت.
خواهر شهید خطاب به مسئولین یادآور شد: همه شهدا در وصیت‌نامه‌هایشان از ما خواستند که ادامه‌دهنده راهشان باشیم، ولی این نبود راه شهدا! اوضاع جامعه را ببینید، وضعیت فرهنگی، حجاب، بی‌کاری جوانان و… شهید شیرودی می‌گفت: پشت سرم باشید و من بدانم که هستید تا بروم جلو. عجب ماندیم پشتِ شهداء!

 

خواهر شهید شیرودی در پایان از مسئولین خواست تا توجه بیشتری به پیام شهدا داشته باشند، چراکه این جایگاه‌ها و سمت‌ها موقتی است و نباید بر خون شهدا گام زد و جلو رفت بلکه باید پاسخگوی مردم و خانواده شهدا باشند.

همچنین در ادامه یکی از رزمندگان و راوی مناطق عملیاتی درباره شهید علی‌اکبر شیرودی اظهار کرد: نیروهای خودی و هم غیرخودی به‌خوبی می‌دانستند که کسی جز این شهید جسارت رفتن به منطقه دشت‌ذهاب را ندارد.

ابوالفضل پیرا بیان کرد: زمانی که امام(ره) فرمودند تا با این شهید دیدار کنند، شهید شیرودی گفت: سلام من را به امام برساند و بگویید که در اینجا تعهد دارد می‌جنگد و نه تخصص.

وی در پایان گفت: هرسال در سالروز شهادت شهید شیرودی در منطقه کرمانشاه و سرپل ذهاب با حضور همسر شهید مراسم یادمان برگزار می‌شود و اعتقاد دارند که نقش مادرِ مردم آن منطقه را دارد.