آیا در قرآن سنگسار هست؟
به نقل از وبلاگ احیا فکر دینی / وقتی در مورد سنگسار آیات قرآنکریم ساکت ا ست باید دید چنین مجازاتی سخت و شدید و خشنی که روان هر کس را مخدوش میسازد از کجا آمده است و چگونه وارد دین شده که قرآن از آن بی خبر است و چگونه این مجازات سنگین جزیی […]
به نقل از وبلاگ احیا فکر دینی /
وقتی در مورد سنگسار آیات قرآنکریم ساکت ا ست باید دید چنین مجازاتی سخت و شدید و خشنی که روان هر کس را مخدوش میسازد از کجا آمده است و چگونه وارد دین شده که قرآن از آن بی خبر است و چگونه این مجازات سنگین جزیی از احکام دین گردیده است؟
با توجه به این که قول پیامبر اسلام هم باید بر وفق قرآن باشد، ما روایات زیادی داریم که از رسول گرامی اسلام و ائمهٔ اطهار(علیهم السلام) نقل شده است که آنچه از ما به شما نقل میشود اگر موافق کتاب« قرآن» باشد بپذیرید. در غیر آن آنها را به دیوار بزنید: ( فاضربوه علی الجدار)؛ کنایه از این که آنها را قبول نکنید که از ما نیستند.
از جانب دیگر اهل اطلاع در حوزههای دینی میدانند که قرآن، کلام خداوند قطعیالصدور است، و در این که قرآن قول صادق و سدید خداوند است لا ریب فیه، میباشد و قول مشهور علماء فریقین نیز بر این است که کتاب الهی تحریف هم نشده است. تحریف یعنی کم و زیادی در قرآن از جانب کسی صورت نگرفته است. هر چند برخی از قول حضرت عایشه ام المؤمنین زوجه گرامی پیامبر ا کرم(ص)نقل کردهاند که آیهٔ سنگسار در قرآن بوده است. اما هنگام و فات رسول اکرم(ص) در حالیکه همهء ما مشغول عزاداری بودیم، آن آیه را که روی پوستی نوشته شده بود «بزی» آن را خورده است. این قول از چند جهت مخدوش است. نخست این که قرآن خود میگوید: ( انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون)؛ ما خود ما حافظ قرآن ازحیث کمی و اضافی آن هستیم و : ( ذالک الکتاب لا ریب فیه)؛ در این کتاب تردید راه ندارد و یا میگویند: زمانی که خلیفه سوم نبی اکرم(ص)؛ حضرت عثمان، قرآن را ترتیب و تنظیم منمود، این آیه و برخی از آیات عذاب از قرآن حذف و کم گردیده است. این روایات اگر از نظر سند درست باشد بر خلاف منطوق و مضمون قرآن و نظر مشهور علماء است. و قابل اعتماد نمیبا شد. در این که قرآن نزول و صدور آن قطعی است و یگانه سند دست نخورده و تردید ناپذیر الهی قران میبا شد. و هیچ کسی شکی به آن ندارد.
اما سنت پیامبر(ص) چنین قطعیتی را ندارد. بقول هل فن: سنت قطعیالصدور نمیباشد. بلکه ظنی الصدور است؛ یعنی هر حدیث را به مجرد ا ین که قول پیامبر است نمیشود قبول نمود. به چند دلیل:
۱. اینکه قول رسول (ص) باید مطابق اصل؛ یعنی کتاب خدا باشد.
۲. حدیث باید از حیث سند و مدلول و مضمون و منطوق تأیید شده باشد و شناخت هر حدیثی کار هر آدمی نمیباشد.
۳. برخی از احادیث مربوط به زمان نبی اکرم(ص) است و تابع همهٔ زمانها نمیباشد. و برخی هم راجع به عبادات است که تغییر ناپذیر است و برخی راجع به حقوق است که بحث خاص خود را دارد…
از جا نب دیگر همه احادیث قابل اعتماد نیستند، چونکه احادیث به مدت حدود سیصد سال از نوشتن بعد از پیامبر( ص) ممنوع بود، فقط احادیث در سینههای مردم نهفته و محفوظ بود. از این جهت است که در صدور و صحت و سند و دلالت آنها شک و تردید فراوانی و جود دارد.