خلق پل بین دین و مدرنیته از آوینی برمی آمد
نوشتن از آوینی همیشه برایم سخت بوده و است،هرکسی که مرا بشناسد و کمی با من هم صحبت شده باشد علاقه شدیدم به سید مرتضی آوینی و حساسیتم نسبت به تفکراتش از نظرش پنهان نخواهد ماند.اصلا راستش را بخواهید آوینی باعث ورودم به حوزه رسانه و خبرنگاری شد چون فکر می کردم و البته فکر […]
نوشتن از آوینی همیشه برایم سخت بوده و است،هرکسی که مرا بشناسد و کمی با من هم صحبت شده باشد علاقه شدیدم به سید مرتضی آوینی و حساسیتم نسبت به تفکراتش از نظرش پنهان نخواهد ماند.اصلا راستش را بخواهید آوینی باعث ورودم به حوزه رسانه و خبرنگاری شد چون فکر می کردم و البته فکر میکنم که این کار باعث عمیق شدن ارتباطم با وی می شود.
سید مرتضی از آن دسته آدم هایی است که از گذشته تاکنون،چه در زمان حیاتش و چه پس از شهادتش،افراد زیادی را پشت تفکراتش جای داد،نه اینکه خودش این کار را بسپندد و بخواهد،نه!بلکه حرف ها و سخنان و به طور کلی مکتب آوینی سپر خوبی برای هرچیزی است و زیبایی های دیدگاهش هر انسانی را متحیر می کند و دیدگاهش تاریخ انقضا ندارد.
آوینی در جایی گفته بود مسیر تظاهر به روشنفکری و جلوه فروشی را طی کرده و با آن آشناست،حتی گفته بود کتاب هایی را که هرگز نخوانده بود را به گونه ای در دستش می گرفت تا بقیه جلدش را ببینند و فکر کنند که کامران دانشکده هنر کتاب های جذاب و ثقیلی می خواند اما در مراحل اولیه تحولش دریافت که تظاهر به دانایی هرگز جایگزین دانایی نخواهد شد،اکنون هم افرادی هستند که با در دست گرفتن کتاب های آوینی،با به کار بردن جملات مقاله هایش و با یادآوری دیالوگ های مستندهایش ژست های روشنفکری بسیاری می گیرند.حداقل امیدی که داریم این است که آنها هم به سرانجام سید مرتضی برسند و دریابند که دانایی اندک بهتر از تظاهر به دانایی بسیار است.
گرچه آنچه امروز می بینیم و تجربه می کنیم از ایده آل های آوینی به شدت دور است اما نگاه به تفکرات و دیدگاه های متفاوتش در باب هر موضوعی آدم را میخکوب می کند،حتی اگر نظراتش را قبول هم نداشته باشید و وی را همسنگر خود ندانید از شنیدن و خواندن حرف هایش حرصتان در نمی آید و حس مقابله به سراغتان نخواهد آمد بلکه تجربه یک مباحثه کاملا منطقی و آرام را حس خواهید کرد.
گمان می کنم اگر سیدمرتضی اکنون زنده بود،پل میان دین و مدرنیته را خلق می کرد و جوانان را در میان سردرگمی که در مواجهه با دین و مدرنیته و تلفیقش دارند یاری می رساند،معماری خوانده دانشکده هنرهای زیبای تهران با آن صدای گرمش برایمان از آزادی افکار و دیدگاه های تازه اش می گفت و جوانان را یاری می کرد تا در رعایت تعادل میان دین و مدرنیته و دنیای امروز باز نمانند اما چه کنیم که تقدیر این چنین نخواست و نپذیرفت.
به عنوان کسی که روزهای نوجوانش را در جست و جوی تفکرات آوینی گذرانده اجازه می خواهم تا بگویم برای شناختن آوینی لازم نیست کتاب ها و مقاله هایش را واو به واو حفظ باشید یا سکانس به سکانس روایت فتح را از هر منظری تحلیل کرده باشید بلکه سید مرتضی آوینی را باید از کامران دانشکده هنر به سید مرتضی شدنش شناخت،باید تحولش را بررسی کرد و تثبیت پس از تحولش را ستایش کرد.
به قلم : مبینا ابراهیمی مقدم