اجتماعی » اخبار » عکس
کد خبر : 121839
پنجشنبه - ۲۲ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۴:۰۴

اینجا همه در گل هستند ولی آقای مدیر اتو کشیده آمده برای بازدید!

جواد موگویی مستندساز و فعال رسانه‌ای که از همان روزهای ابتدایی سیل به لرستان سفر کرده است و در مناطق سیل‌زده به سر می‌بردف  در صفحه اینستاگرام خود قسمت پنجم روایت روز هشتم از سفر به لرستان و مناطق سیل زده را اینگونه توصیف می‌کند: «روزنوشت‌های سفر به لرستان/۲۳ روز هشتم ۹۸/۱/۲۰ قسمت۵. شب را خانه […]

اینجا همه در گل هستند ولی آقای مدیر اتو کشیده آمده برای بازدید!

جواد موگویی مستندساز و فعال رسانه‌ای که از همان روزهای ابتدایی سیل به لرستان سفر کرده است و در مناطق سیل‌زده به سر می‌بردف  در صفحه اینستاگرام خود قسمت پنجم روایت روز هشتم از سفر به لرستان و مناطق سیل زده را اینگونه توصیف می‌کند:

«روزنوشت‌های سفر به لرستان/۲۳
روز هشتم ۹۸/۱/۲۰ قسمت۵.
شب را خانه حمزه بودم. روانشناسی خوانده، اما بی‌کار. ولی مهما‌نواز است و صمیمی.
سر صبحی سردار سعید قاسمی را دیدم. قرارگاه مردمی زده. پیرمرد عجب حال و حوصله‌ای دارد!
رضا نریمانی مداح معروف را هم دیدم. با بچه‌های هیئتشان در یک روستا مشغولند.
از روستا‌ها خبر دقیق ندارم. وقت نکردم بروم. اعصابم خرد است. دیر شده.
دوباره رفتم قهوه‌خانه؛ پیش صاحبش احمد.
گفت مردم شهر از دو جا درآمد دارند؛ کشاورزی و تردد مسافران از جاده خرم‌آباد-معمولان- پل‌دختر- اندیمشک.
کشاورزی که آسیب جدی دیده. بسیاری از باغ‌ها و زمین‌ها کلا زیر آب رفته.
جاده هم در بستر رودخانه بوده و متلاشی شده. سپاه خواسته بازسازی کند، وزارت راه موافق نبوده. گفته بازسازی دوباره یعنی تکرار اشتباه. باید جاده جدید خارج از بستر رودخانه ساخته شود. حق با وزارت است. اما جاده جدید چند سال طول خواهد کشید؟! خدا داند.
احمد می‌گفت اگر این جاده ساخته نشود. معمولان یک شهر فرعی خواهد شد و کسب‌وکار تعطیل هم.
غم سیل یک طرف، غصه بسته شدن جاده طرف دیگر.
برخی قصد ترک شهر دارند.
خانه‌هایشان که رفته، کسب و کار هم.
خدایا کمک کن به این مردم این شهر ۲۰ و چند هزار نفری….
دو مدرسه‌ی شهر تخریب شده.
مدرسه دخترانه خدیجه که زمان شاه ساخته شده و مدرسه پسرانه شهید مطهری که در دوران مرحوم هاشمی.
هر دو دقیقا در بستر رودخانه هستند!
همه‌اش به این فکر می‌کنم که اگر بچه‌ها در مدرسه بودند، سیل با بچه‌ها چه می‌کرد؟!
در کوچه‌ها پرسه می‌زدم که یک کت شلواری شیک دیدم! یقه آخوندی و اتوکشیده! و کفش واکس زده!
گفتند دکتر گودرز کریمی‌فر مدیرکل تعاونی و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش است و اهل معمولان.
مردم در گِل، نیرو‌های مردمی در گِل، ده‌ها آخوند در گِل، ارتش در گِل…
آن وقت جناب دکتر با کت شلوار اتوکشیده آمدند بازدید!
گویی ولیعهد آمده!
خوب است که متولد و بزرگ شده این شهر است!
ازش درباب مدرسه پرسیدم. ژست مدیرکلی گرفت، اما آخرش نفهمیدم چه گفت!
کاش می‌شد…»

اینجا همه مردم در گل هستند ولی آقای مدیر خیلی اتو کشیده امده اند برای بازدید!

اینجا همه مردم در گل هستند ولی آقای مدیر خیلی اتو کشیده امده اند برای بازدید!

اینجا همه مردم در گل هستند ولی آقای مدیر خیلی اتو کشیده امده اند برای بازدید!

اینجا همه مردم در گل هستند ولی آقای مدیر خیلی اتو کشیده امده اند برای بازدید!

اینجا همه مردم در گل هستند ولی آقای مدیر خیلی اتو کشیده امده اند برای بازدید!

اینجا همه مردم در گل هستند ولی آقای مدیر خیلی اتو کشیده امده اند برای بازدید!

اینجا همه مردم در گل هستند ولی آقای مدیر خیلی اتو کشیده امده اند برای بازدید!

اینجا همه مردم در گل هستند ولی آقای مدیر خیلی اتو کشیده امده اند برای بازدید!