وبلاگستان
کد خبر : 12001
دوشنبه - ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۰

خلاء نیروی متخصص در اقتصاد

به نقل از وبسایت یزد تو / وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی ایران در گزارشی جدیدترین آمار بیکاری مربوط به رشته‌های مختلف را ارائه کرده است. در این گزارش آمده است رشته بهداشت با ۷.۹ درصد، کمترین میزان بیکاری و رشته محیط زیست با ۴۹.۱ درصد بیشترین میزان بیکاری را در ایران دارند. متاسفانه نرخ […]

خلاء نیروی متخصص در اقتصاد

به نقل از وبسایت یزد تو /

وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی ایران در گزارشی جدیدترین آمار بیکاری مربوط به رشته‌های مختلف را ارائه کرده است.
در این گزارش آمده است رشته بهداشت با ۷.۹ درصد، کمترین میزان بیکاری و رشته محیط زیست با ۴۹.۱ درصد بیشترین میزان بیکاری را در ایران دارند. متاسفانه نرخ بیکاری در رشته‌های مختلف دانشگاهی بسیار بالا و نگران کننده است.

بر اساس این گزارش نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی ۱۸٫۵ درصد، نرخ بیکاری مردان ۱۳ درصد و نرخ بیکاری زنان ۶۵٫۵ در صد است.

از دیرباز یکی از اساسی‌ترین معضلات اقتصادی- اجتماعی ایران همانند بسیاری از کشورهای جهان، نرخ بیکاری بالا بوده است. بیکاری جوانان تحصیل‌کرده پدیده نوظهوری نیست اما از یک سو به دلیل آن که در سال‌های اخیر اقدام و راه حل اساسی برای مقابله با افزایش نرخ بیکاری و بخصوص بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی صورت نگرفته و از سوی دیگر به علت سیاست‌های بعضا نا به جا بر پیچیدگی معضل بیکاری جوانان تحصیل کرده افزوده شده است.

بر اساس قانون اساسی کشور دولت موظف است زمینه اشتغال را برای همه افراد ایجاد کند اما آنچه از عملکرد دولت‌های مختلف در زمینه ایجاد شغل  بر جای مانده است بسیار ضعیف و غیر قابل دفاع است. به عبارتی عملکرد آن‌ها به گونه‌ای بوده که کشورهمواره نرخ‌های بالای بیکاری را تجربه کرده است.

مسئولین دولت یازدهم نیز با وجود آن که مهمترین معضل کشور را بیکاری و آن هم بیکاری فارغ التحصیلان عنوان کرده اند اما در حوزه اقتصاد تنها بر کاهش تورم تمرکز کرده و بیکاران جامعه را به حال خود گذاشته است.

در سال‌های اخیر مباحث ارزشمندی چون کارآفرینی اشتغال‌زایی مطرح و سعی شده در این زمینه‌ها فرهنگ‌سازی لازم صورت گیرد هرچند این مباحث قابلیت اشتغال‌زایی خوبی دارد و تا امروز توانسته تعدای از افراد را به خود جذب کند اما به دلیل پرورش یافتن افراد در سیستم آموزشی و تربیتی موجود در کشور، این فرهنگ‌سازی‌ها به کندی پیش می‌رود. به عبارتی سیستم آموزشی موجود نمی‌تواند افرادی خلاق، ریسک پذیر و با مهارت ایجاد شغل جهت کارآفرینی تربیت کند.

یکی از راهکارهای موقت برای مقابله با بیکاری که در سال‌های گذشته پایه ریزی شده و تا امروز ادامه دارد مشغولیت جوانان به تحصیل در دانشگاه است. به واقع تحصیل چندین ساله جوانان در دانشگاه موج بیکاری را چند سال به عقب می‌انداخت. این سیاست همانند یک مسکن عمل کرده و متاسفانه در تدوین و اجرای این سیاست تمام جوانب سنجیده نشده و نتیجه آن جمعیت بیکار تحصیل کرده ای شده است که تحصیلی که انجام داده اند مطابق با نیاز بازار کار نیست و دانشگاه نتوانسته آن ها را برای بازار کار آماده کند. در عوض افراد پرتوقعی را تربیت کرده که جز به مدیریت و یک کار پشت میز نشینی راضی نمی‌شوند و به علت آن که این امکان برای همه فراهم نیست باعث سرخوردگی و بسیاری دیگر از مشکلات شده است.
کم شدن شانس کاریابی فارغ التحصیلان تحصیلات تکمیلی

از دیگر انتقادات وارد شده به سیستم آموزشی جذب دانشجویان در رشته‌هایی که بازار کار برای آن‌ها وجود ندارد یا بازار آن رشته‌ها اشباع شده است. متاسفانه با رشد قارچ گونه دانشگاه‌های مختلف در سطح کشور این دانشگاه ها بدون هیچ نیاز سنجی در رشته های مختلف به جذب دانشجو می‌پردازند.

متاسفانه جذب تعداد زیاد دانشجو در مقطع تحصیلات تکمیلی، بی‌تدبیری دیگری است که به پیچیدگی پدیده بیکاری در کشور دامن زده است. در سطح تحصیلات تکمیلی چیز زیادی بر سواد علمی دانشجویان افزوده نمی‌شود و تنها وقت و هزینه دانشجویان را صرفا برای داشتن مدرک کارشناسی ارشد طی دوسال صرف می‌شود. این دو سال و مدرک ماحصل آن نیز شانس فرد را برای یافتن کار و شغل بیشتر نمی کند بلکه بر اساس شواهد و شرایط موجود فرصت شغلی کمتری برای آن‌ها خواهد بود.

به طور کلی دانشگاه و سیستم آموزشی کشور به دلایل اساسی و ریشه‌ای توانایی آماده کردن نیروی کار با مهارت شغلی ندارد.

از سویی دیگر طرف تقاضا نیروی کار، یعنی بخش کشاورزی، خدمات و صنعت در کشور برای پیشرفت و بهبود اوضاع خود به نیروهای ماهر و متخصص نیاز دارند هر سه این بخش‌های اقتصادی در شرایط مطلوبی قرار ندارند، عمده نیروی کار مشغول در آن‌ها از سطح مهارت بالایی برخوردار نیستند و از مشکل بهره‌وری پایین رنج می‌برند، حال آن که کارشناسان معتقدند افزایش سطح دانش و مهارت نیروی کار یکی از راه‌های اصلی بهبود اوضاع در این بخش‌ها است.

به طور مثال استان صنعتی یزد طی سالیان متمادی رتبه نخست قبولی کنکور را در کشور از آن خود کرده است و دارای تعداد قابل توجهی دانشگاه و مراکز آموزش عالی است؛ این درحالی است که اوضاع صنعت استان به هیچ وجه با این ظرفیت‌های علمی و دانشگاهی موجود در استان یزد قابل قبول نیست.

کارخانجات و واحدهای تولیدی هنوز نتوانسته‌اند جایگاه خود را در کشور و جهان بدست آورند. چگونه است یکی از افتخارات استان باید کسب رتبه نخست قبولی در دانشگاه باشد و از سوی دیگر صنایع ما از تکنولوژی روز و کیفیت مناسب تولیدات خود عقب باشند.

ارتباط ضعیف بین دانشگاه‌ها و صنعت در ایران درحالی است که در آغاز قرن بیست‌ و یکم، دانش به‎ عنوان منبعی راهبردی و حتی برتر از منابع طبیعی و اقتصادی قلمداد می‌شود و در این میان پاسخگویی به نیاز‌های جامعه، به ویژه در عرصه‌های فناوری، از جایگاه ویژه‌ای بر‌خوردار است.

دانشگاه‌ها مرکز و نقطه شروع توسعه و پیشرفت کشورها قلمداد می‌شود اما در ایران بواسطه دلایل گوناگون که بعضاً در بالا به آن اشاره شد دانشگاه نتوانسته این نقش خطیر و مهم خود را ایفا کند.

یوسف کریمی