هفت خان آموزش در ایران
می خواهیم سیرتحولی آموزش در ایران را بیان کنیم که البته دهه شصت و هفتاد نمی شناسد، حالا پیازش در دهه شصتی ها بیشتر طعم پیاز می دهد. برای آموزش از هزارخان رستم که چه عرض کنیم، افراسیاب و ضحاک هم باید عبور کنید تا در نهایت به یک رویین تن تبدیل شوید. آموزش از […]
می خواهیم سیرتحولی آموزش در ایران را بیان کنیم که البته دهه شصت و هفتاد نمی شناسد، حالا پیازش در دهه شصتی ها بیشتر طعم پیاز می دهد.
برای آموزش از هزارخان رستم که چه عرض کنیم، افراسیاب و ضحاک هم باید عبور کنید تا در نهایت به یک رویین تن تبدیل شوید.
آموزش از ۷ سالگی در کلاس های رزم برای کودکان شروع می شود و پس از ۵ سال دوره اول هفت خان، به دوره هفت خان اول متوسطه و بعد ازعبور دوره هفت خان دوم متوسطه می توانید به دانشگاه ورود پیدا کنید که در آنجا ماکت زنده جنگ های چالدارن را لمس خواهید کرد و ترجیح می دهید تا سرباز ارتش سرخ چین بودید تا موجودی بنام دانشجو.
در دوره های هفت خان شما موفق خواهید شد از ریزش دیوار، آتش سوزی، افتادن میله بسکتبال و واژگونی اتوبوس جان سالمی به در ببرید که به همت مسئولین قرار است پرتاب گج، پرتاب نیزه ، گیوتین و پرش از ارتفاع هم تا سال آینده به این آزمون ها اضافه شود تا بعد از سپری شدن این دوره ها بتوانید به بحران لبخند بزنید.
بعد از سپری کردن هفت خان با آزمونی به نام کنکور وارد دانشگاه خواهید شد و از ۱۳۰ واحد درسی، ۵ واحد پرش از ارتفاع، ۲ واحد خیز گیری سریع در زمان آتش سوزی ، ۶ واحد توان فرار بعد از واژگونی اتوبوس، ۱۲ واحد حل مسله، ۳ واحد لبخند در زمان حمله ، ا واحد تنظیم خانواده، ۳ واحد تنظیم جیب، ۴ واحد آنتگرال و… را به سلامتی پشت سر بگذرانید از شهریه های صعودی در امان نخواهید ماند و مانند سیامک انصاری روبه روی دوربین ساعتها زل خواهید زد تا آبدارچی بیاید با خاک انداز شما را جمع کند.
اگر بتوانید از دانشگاه هم به سلامت گذر کنید باید به شما تبریک گفت، کاری که شما کردید اسفندیار، بالدر، آشیل، زیگفرید نتوانستند انجام دهند، اما این همه ماجرای آموزش نیست داستان تازه از اینجا به بعد آغاز می شود، شما بعد از ۱۷، ۱۸ سال تبعید به آغوش گرم خانواده برمی گردید، با کلی خاطره های شیرین از نجاتتان از آتش، خراب شدن دیوار و از لای لاستیک های ماشین درآمدن و می توانید تا سالها برای خواهرزاده و برادر زاده هایتان تعریف کنید .
شما در جستجوی آرامش به هر کاری دست می زنید، اما نباید نگران نباشید شما رویین تن هستید، نیازی نیست نگران خوردن عسل با خربزه باشید، شما خودتان مایه سنگ کوب شدن دیگران هستید، نگران خوردن قرمه سبزی با ماست هم نباشید هیچ وقت ام اس به سراغتان نخواهد آمد، اما زندگی زمانی سخت تر می شود که اخبار از نرخ بیکاری به آمار منفی ۳ درجه اشاره می کند، یعنی حتی جلبک های کناره دریای خزرهم صاحب شغل و منصبی هستند و شما همچنان یک قزمیت مو مشکی باقی مانده اید.
و در آخر توصیه می کنیم به جای اینکه در جستجوی آرامش بگردید به درون خود رجوع کنید، قطعا یک فسیل منجمد، بهتر از یک قزمیت نچرال است و البته به پیتر جکسون در ساخت ارباب حلقه می توانید همکاری کنید ، فقط دفتر خاطرات دوره تحصیلتان را برایش ایمیل کنید.
به قلم سید مصطفی صادقی