محمود عزیزی در گفتگو با دانا: سینمای مستقل نداریم/ فیلمسازها به گیشه فکر می کنند/ بیش از ۶۰۰ نفر کارت کارگردانی دارند/ روحانی قطعا پیش از قبول مسئولیت، دوران احمدی نژاد را ارزیابی کرده بود
محمود عزیزی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در خصوص فعالیت های اخیر خود گفت: در حال حاضر مشغول به انجام کار خاصی نیستم، منتظر هستم که شرایطی به وجود آید که اگر مقبول افتد همکاری کنم. وی در مورد وضعیت سینمای امروز ایران افزود: در مورد حال سینما اگر بخواهیم صحبت کنیم باید یک مقداری […]
محمود عزیزی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در خصوص فعالیت های اخیر خود گفت: در حال حاضر مشغول به انجام کار خاصی نیستم، منتظر هستم که شرایطی به وجود آید که اگر مقبول افتد همکاری کنم.
وی در مورد وضعیت سینمای امروز ایران افزود: در مورد حال سینما اگر بخواهیم صحبت کنیم باید یک مقداری از عقبه آن بگوییم، سینما نمی تواند حالش خوب باشد غیر از تعدادی که خوشبختانه فعالیت می کنند، بخش عظیمی از خانواده سینما امکان کار کردن ندارند؛ تشکیلاتی هست به نام خانه سینما که ظاهرا شروع کرده اند به این که بخش هایی از آن، هم از عنوان صنف استفاده کنند و هم بعضی ها در چارچوب قانون وزارت کار رفته اند مجوز هایی گرفته اند که نمی دانم چرا سایرین این کار را نکرده اند و فقط تهیه کنندگان این کار را کرده اند.
عزیزی در ادامه گفت: میزان تولید سرانه سینمای ما مگر چقدر است؟ وقتی که بالای ۶۰۰ نفر کارت کارگردانی دارند، درست است که سینما صنعت است و باید درآمدزا باشد تا زندگی شان بچرخد ولی عملا ما سینمای مستقل نداریم، ممکن است یکی دو نفر را به عنوان سینمای مستقل بتوان نام برد، ولی فقط چند نفر هستند که به طور مستقل سرمایه گذارند و عنوان تهیه کننده را دارند و سینمای امروز ما را می شناسند.
وی خاظر نشان کرد: چیزی که در انتها می ماند می شود یک سینمایی که وابسته به یک دستوراتی است و آن دستورات سرچشمه اش از تصویب متن، شورای نظارت و حمایت هاست؛ این سینمایی که امروز داریم اگر بد است به نهاد هایی که تصمیم گیر هستند، انتخاب می کنند، جهت می دهند و سلیقه سازی می کنند بر می گردد؛ اگر خوب است باید از این افراد تشکر کرد، سینماگر می تواند شکسپیر کار کند یا یک کار کمدی سطحی کار کند، پس قادر است اما آن جا که سینما به جایی کشیده می شود که اولین نگاهش صرفا گیشه است با این که در مناسباتی زندگی می کند که شعارش گیشه نیست، اینها تضادهایی است که قابل برشمردن است و این آشفتگی را به وجود می آورد.
بازیگر سریال ستایش در ادامه عنوان کرد: شما وقتی می بینید که به عنوان سناریست، کارگردان یا تهیه کننده این شکل از متن ها مجوز می گیرد عملا به شما خط می دهد که اگر متنی خارج از این چارچوب بنویسید مجوزی نمی گیرد؛ خود به خود جریان تولیدی شکل می گیرد که برآمده از نگاه آن تعداد از آدم هایی است که در این شوراها نشسته اند، لذا اگر ما بخواهیم سینما را ارزیابی کنیم، سینماگر را نباید ارزیابی کنیم، شوراها را باید ارزیابی کنیم و بعد از آن فرمانده شورا که معاونت امور سینمایی است؛ از این بابت ما خیلی مشکل داریم و خیلی حرف ها را می توان گفت، خیلی کسان داریم که درد و دل های عدیده ای دارند برای این آشفته بازاری که اسمش را تولید سینما می گذاریم.
محمود عزیزی با بیان اینک تعداد اندکی از بازیگران حضور پر رنگی در سینما دارند اظهار داشت: اینکه یک عده هستند و در اکثر فیلم های روی پرده حضور دارند را باید مسئولین امر تولید سینما پاسخ دهند، این چیزی که الان تصویب می شود خروجی اش برآمده از حضور چند بازیگر است و این بازیگران توانسته اند پاسخگوی گیشه باشند، اکنون کسی که می خواهد فیلم بسازد به گیشه فکر می کند و کاری به محتوای آن ندارد، چون افراد دیگری برای محتوا تصمیم می گیرد، فیلمساز فقط عوامل را انتخاب می کند که با این محتوای تصویب شده بتواند به گیشه و پول خود برسد، این مسئله خیلی جای بحث دارد چون در هیچ کجای دنیا به این صورت نیست، ما وقتی می گوییم سینمای مستقل یعنی از ابتدا تا انتهای آن مستقل است اما در چارچوب قوانین تبیین شده برای فعالیت های سینمایی است، ما این ها را نداریم، این نگاه که چندتا بازیگر در حال فعالیت هستند به ضعف نگاه کارگزار فرهنگی بر می گردد که یک جمعیت انبوهی که شاید در دل آن ها افرادی باشند که به اندازه این ها در آغاز قضیه تاثیر داشته اند را نمی بیند، همین افرادی که امروز دارای گیشه شده اند شاید یک روزی فقط از جلوی دوربین رد می شده اند.
وی بیان داشت: من یادم هست که امین تارخ به یک مطلبی اشاره کرده بود که خیلی هم درست است، ما فکر می کنیم وقتی یک بازیگر به سن و سال پیری رسید، تماشاگر و مشتاقان آن بازیگر فوت کرده اند و در جامعه نیستند، نه… آن ها هم همراه بازیگر مسن و پیر می شوند و یک زمانی مصرف کننده فعالیت های هنری این آدم ها بوده اند، در همه جای دنیا این افراد سرمایه های تثبیت شده هستند مگر این که ما بگوییم غیر از نسل جوان هیچکس را نمی خواهیم، الان فقط فکر می کنیم که باید نسل جوان را راضی کنیم، در آینده همین افراد که دارای گیشه هستند پا به سن بگذارند از سینما منها می شوند، این یک غلط وحشتناک از نگاه سرمایه گزاری، فرهنگی است.
بازیگر فیلم سینمایی اخراجی ها در مورد مافیای سینما اذعان داشت: یک روز در سیسیل(شهری در ایتالیا) دختر یک خانواده ای را می دزدند و مادرش می آید فریاد می زند “مافیا مافیا” یعنی دختر من، می گویند ریشه واژه مافیا از آنجا آمده است، اما مافیا در اصطلاح عامی که ما هم با آن آشنا شده ایم مانند فراماسونرها، مثل آدم هایی که در یک جایی وجه مشترکی برای منافعی دارند، این منافع می تواند مالی، معنوی و یا سیاسی باشد، خود به خود در جوامعی که قانون حمایت از صنوف وجود ندارد مافیا شکل می گیرد، در هالیوود هم در چند سال گذشته شاهد بودیم که مافیای تولید سینما سهم سناریست ها را منها کرد، آن ها اعتصاب کردند و به سهم خود رسیدند، ما چنین تشکیلاتی نداریم و چنین تفکری موجود نیست، شاید یک روزی بتوانیم به این حق و حقوق برسیم، جایی مانند خانه سینما، تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی باید برای آن فکری کند، متاسفانه مشکل ما این است که این ها بیشتر در حد انجمن می خواهند این اتفاق می افتد.
وی در ادامه گفت: یک راننده تاکسی می گفت مثل این که بعضی ها از خانواده شما دوست دارند که آب همیشه گل آلود باشد، چون که از آب گل آلود می توانند ماهی بگیرند، اگر مناسبات قانونمندی شکل بگیرد شاید سهم به این صورتی که الان موجود است تقسیم نشود، این حرف یک آدم عادی است که من فکر می کنم خیلی فیلسوفانه درک، احساس و نگاه خودش را بیان کرد.
محمود عزیزی در بخش دیگری از مصاحبه خود با دانا به شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور اشاره کرد و گفت: یک مثالی را یک راننده تاکسی زد که خیلی قشنگ بود، وقتی ما می خواهیم به جایی برویم، برنامه ریزی می کنیم، سختی راه را می سنجیم، ابزار و وسایلی را که لازم داریم ارزیابی می کنیم، آقای روحانی قطعا دوران آقای احمدی نژاد را ارزیابی کرد و این مسئولیت را پذیرفت، پس احتمالا با شناخت مفصل، گیر برنامه ریزی جامعه را دریافت کرده و برنامه ریزی کرده بود که در ۱۰۰ روز گره مشکلات را باز می کند و این شعارش بود؛ جالب اینجاست که یک راننده تاکسی می گفت که آقای روحانی اصلا احتیاجی به ۱۰۰ روز نداشت، کافی بود یک تاکسی می گرفت و به آگاهی میدان شاپور می رفت و مسئول آنجا می توانست ۱۰۰ نفر را به وی نشان دهد که در طرفه العینی هر قفلی را باز کند؛ این نگاه من نسبت به ۵ سال حضور آقای روحانی در حوزه مدیریت اجتماعی و سیاسی جامعه ماست.