بی.بی.سی؛ دایهای مهربانتر از مادر!
گسترهی فراگیر و درهمآمیزی و کمرنگسازی مرزهای کلاسیک سیاسی از ویژگیهای بارز جهان عصر ارتباطات (یا بهتر است بگوییم عصر ارتشهای رسانهای) است. جامعهی ایرانی نیز در طی دو دههی اخیر با گسترش امکانات فنآورانه و دسترسیهای رسانهای عملاً از این فضای بین المللی متأثر شده؛ از اینرو، لازم مینماید شاخصههای تأثیر و تأثر فضای […]
گسترهی فراگیر و درهمآمیزی و کمرنگسازی مرزهای کلاسیک سیاسی از ویژگیهای بارز جهان عصر ارتباطات (یا بهتر است بگوییم عصر ارتشهای رسانهای) است. جامعهی ایرانی نیز در طی دو دههی اخیر با گسترش امکانات فنآورانه و دسترسیهای رسانهای عملاً از این فضای بین المللی متأثر شده؛ از اینرو، لازم مینماید شاخصههای تأثیر و تأثر فضای رسانهای جهانی بر جامعهی ایرانی بیش از پیش مورد بررسی قرار گیرد.
در این میان به نظر میرسد سرویس رسانهای دولت بریتانیا که بی.بی.سی (BBC) خوانده میشود، افزون بر آن که در طول یک سدهی اخیر در سطح بین المللی اثر ویژهای داشته است، جامعهی ایرانی را یکی از مخاطبین جدّی خود در نظر گرفته، سرمایهگذاری قابل توجهی در خصوص فرآیند اطلاع رسانی به فارسی زبانان به خصوص ساکنان سرزمین ایران نموده است. با توجه به مقدمه، این پرسش مهم و راهبردی مطرح میگردد که علت این توجه ویژه و قابل تأمل به ایرانیان چیست؟ و گردانندگان و سیاستگذاران این مجموعهی رسانهای چه اهدافی را در این خصوص دنبال مینمایند. پرسشی که این نوشتار به دنبال پیگیری پاسخ آن خواهد بود.
بنگاه سخن پراکنی بریتانیا (BBC»(Broadcasting corporation» در سال ۱۹۲۲ میلادی با نام «بنگاه سخن پراکنی بریتانیا با مسوولیت محدود» بنیانگذاری و در سال ۱۹۲۷م. پس از دریافت پروانهی سلطنتی تبدیل به یک شرکت دولتی شد.امروزه مسوولان شبکهی جهانی بی.بی.سی ترجیح میدهند نام پیشین بخش بینالملل بی.بی.سی یعنی «سرویس امپراطوری» (BBC Empire Service) را به خاطر مخاطبان خود نیاورند یا آن را اینگونه توجیه کنند: «این نام نه برای پیشبرد اهداف امپریالیستی که برای متحد کردن مردم انگلیسی زبان کشوری که در آن زمان امپراطوری بریتانیا نامیده میشد، انتخاب شده بود!» از اینرو گردانندگان بخش جهانی بی.بی.سی، از سال ۱۹۸۸م. نام جدید «سرویس جهانی بی.بی.سی» را جایگزین آن کردهاند.
بخش فارسی رادیو بی.بی.سی در دسامبر ۱۹۴۰م. درست ۸ ماه پیش از سوم شهریور ۱۳۲۰، آغاز به کار کرد. با توجه به نگرانی بریتانیا از نفوذ تبلیغاتی آلمان در ایران، ۳ ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم ضرورت تأسیس بخش فارسی بی.بی.سی از سوی «سِر ریدر بولارد» به لندن گزارش شد. ۴۰ روز بعد این پیشنهاد، تأیید و به بولارد ابلاغ شد که وزارت خارجه و خزانهداری، بودجهی لازم برای تأسیس بخش فارسی را آماده کردهاند. بدین ترتیب، دولت بریتانیا در تاریخ ۲۹ دسامبر۱۹۴۰م. برابر با ۸ دی ماه ۱۳۱۹ه.ش. رادیو «BBC» فارسی را راه اندازی کرد. بی.بی.سی فارسی از ابتدای تأسیس تا پایان تابستان ۱۳۲۰ درگیر کارزار بیوقفهای برای بدبین کردن ایرانیان نسبت به آلمان هیتلری و توجیه و آمادهسازی افکار عمومی برای اشغال ایران بود.
ماجرای توجه بی.بی.سی به همین جا ختم نشد. پس از آن که سایت اینترنتی فارسی بی.بی.سی راه اندازی شد، شبکهی تلویزیونی بی.بی.سی فارسی، به عنوان دومین شبکهی تلویزیونی بی.بی.سی غیرانگلیسی زبان بعد از شبکهی تلویزیونی عربی در ۲۵ دی سال ۱۳۸۷ – یعنی ۶ ماه به انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران- آغاز به کار کرد. این تلاقی چندان عجیب نبود. این شبکه که ابتدا برنامههای روزانهی خود را هر روزه از ساعت ۱۷ تا یک بامداد پخش مینمود در جریان انتخابات ریاست جمهوری و فتنهی۸۸ پخش خود را تا حدود ۲۴ ساعت افزایش داد و از این ظرفیت بسیار مؤثر ارتباطی خود برای هدایت افکار عمومی بهرهگیری کرد.
جالب آن است که «بهروز آفاق» – رییس منطقهی آسیا در سرویس جهانی بی.بی.سی و از عناصر فرقهی ضالهی بهاییت- در خصوص علاقهی عجیب انگلیسیها به اطلاعرسانی(!) به فارسی زبانان مدعی است: «زبان فارسی برای بی.بی.سی خیلی اهمیت دارد، چون صد میلیون فارسی زبان در دنیا داریم.»[i] البته او توضیح نمیدهد که چرادر حالی که یک میلیارد نفر چینی زبان و ۸۰۰ میلیون نفر فرانسوی زبان در دنیا داریم، بی.بی.سی دلسوز آنان نگردیده و فارسی زبانان را بر تمامی آنها ترجیح داده است؟ نکتهی جالب دیگر آن که مردم جزیرهی انگلیس برای مشاهدهی کانالهای مختلف بی.بی.سی داخلی باید هزینه و مالیات بپردازند، اما این تلویزیون به صورت رایگان برای مردم فارسی زبان برنامه پخش میکند! این مسأله تاحدی شگفت انگیز بود که راه اندازی تلویزیون فارسی بی.بی.سی در همان ابتدا با مخالفتهایی در داخل جامعهی انگلیس مواجه گردید، به گونهای که روزنامهی«دیلی میل» چاپ لندن گزارش داد که یکی از نمایندگان مجلس انگلیس راه اندازی این تلویزیون را در راستای «امپریالیسم رسانهای بی.بی.سی» خوانده است.
«فیلیپ دیویس» گفت: «این خنده دار است که بی.بی.سی بودجهای به این بزرگی را روی کانال تلویزیون فارسی زبان خرج کرده است.» بنا بر این گزارش، وی افزود: «تنها دلیلی که بی.بی.سی این تلویزیون فارسی را راه انداخته است، اعمال فشار دولت انگلیس است» و احتمال دارد که راه اندازی این تلویزیون باعث تنش دیپلماتیک بین تهران و لندن شود.[ii]
هرچند دولت انگلیس برای راهاندازی شبکهی بی.بی.سی فارسی۱۵ میلیون پوند (۲۲ میلیون دلار) اختصاص داده است اما اهمیت راهبردی این شبکه برای اهداف دولت تا بدان جا بود که ۲ سال بعد و در زمانی که وزارت خارجهی انگلستان و منابع مالی شبکهی بی.بی.سی، اعلام کردند که بخش اعظمی از بودجهی اختصاص داده شده به دپارتمان بین المللی بی.بی.سی جهت برنامههای برون مرزی کاهش یافته و بی.بی.سی مجبور به کاهش کارمندان و همچنین بودجهی اختصاص داده شده به این بخشهای بینالمللی شده است، اما بخش فارسی بی.بی.سی نه تنها با مشکل مالی مواجه نشد بلکه با افزایش تعداد امکانات، نیرو و بودجه همراه گردید، حتی رسانهها خبر دادند که مکان بخش فارسی بی.بی.سی که قبلاً در یک ساختمان کوچک در منطقهی «بوش هاوس» (bush house) در مرکز شهر لندن بود، به محل جدید و بزرگتری در منطقهی«شفردز بوش» (shepherds bush) در جنوب لندن منتقل شده که دارای امکانات بیشتر و ساختمان مجهز و تجهیزاتی قابل توجه است. [iii] از یک سو تجربهی سیاست کاسبکارانه و منفعت طلبانهی دولتمردان انگلیسی و از سوی دیگر مخصوصاً خرجی این چنینی آنان برای بخش فارسی، اجازه نمیدهد که تصور نماییم توجه ویژهی دولت انگلستان و بنگاه خبرپراکنی آن به فارسی زبانان صرفاً از روی حس انسان دوستی و توسعهی جریان آزاد اطلاعات – دو شعار دروغی که غربیان عدم پایبندی خود را بدان بارها ثابت نمودهاند- بوده باشد.
گوشههایی از خیانتهای رسانهی انگلیسی در حق ملت ایران
فراتر از این منظر تحلیلی، با نگاهی به کارنامهی ۷۰ سال فعالیت بخش فارسی بی.بی.سی میتوان به رویکرد و اهداف دولتمردان انگلستان از پرداخت هزینههای گزاف برای پخش برنامه به زبان فارسی پی برد. در ادامه تلاش خواهد گردید به نمونههایی از مصادیق این رویکرد اشاره گردد:
۱- نقش کلیدی در جنگ جهانی دوم
رادیوی فارسی زبان بی.بی.سی زمانی تأسیس گردید که جهان غرب و اروپا در آتش تخاصم دولت متحد و متفق در حال سوختن بود و دستیابی به کشورهای جهان سوم و نقاط کلیدی جهان به عرصهای برای رقابت طرفین جنگ بدل شده بود. در چنین شرایطی که نفوذ آلمان نازی در ایران دورهی رضا پهلوی رشد چشمگیری داشت، جایگاه ویژه و تعیین کنندهی سرزمین ایران، انگلستان و متفقین را برای اشغال ایران وسوسه نمود. در چنین شرایطی رادیو فارسی بی.بی.سی نخست در رقابت با بخش فارسی رادیو آلمان در جهت همراه سازی مردم ایران با اهداف متفقین تلاش مینمود و در ضمن زمینه را برای اشغال ایران فراهم میساخت. امری که ۸ ماه بعد و در شهریور ۱۳۲۰ه.ش. جنبهی عملی پیدا کرد.
۲- بیسیم چی کودتای ۲۸ مرداد
با آغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت، بی.بی.سی بر اساس مصالح ملی بریتانیا، آشکارا با سیاستهای دولت انگلستان همراه شد. نخست با تهیهی گزارشها و تفسیرهایی در ارایهی تصویر مثبت از کارنامهی شرکت نفت انگلیس و ایران و سپس در همگامی کامل با دولت لندن برای مقابله با ملی شدن صنعت نفت ایران، پردهی آخر نمایش بی.بی.سی فارسی نیز، همکاری مستقیم این شبکه در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ه.ش. و سرنگونی حکومت «مصدق» بود. در کودتای ۲۸ مرداد سال۱۳۳۲ه.ش. و به شکست کشاندن نهضت ملی نفت، طراحان کودتا در خارج از مرزهای ایران با رهبران کودتا در داخل کشور از جمله «شاپور ریپورتر» قرار گذاشتند که در نیمهی شب ۲۴ مرداد ۱۳۳۱ه.ش. با شنیدن پیام رمز «حالا دقیقاً نیمه شب است» از رادیو بی.بی.سی عملیات کودتا و براندازی دولت مصدق تحت عنوان عملیات «آژاکس» را کلید بزنند.
هرچند که «صادق صادقنژاد» (صبا) از دست اندرکاران بی.بی.سی، در برنامهای که برای هفتادمین سالگرد افتتاح بی.بی.سی فارسی در تلویزیون بی.بی.سی پخش شد، با ردّ این موضوع ادعا نمود: «جوابش بسیار ساده است. با کمی تحقیق میتوان دریافت که بی.بی.سی فارسی در آن زمان در ساعت ۱۲ نیمه شب اصلاً برنامهای نداشته که بخواهد این رمز را اعلام کند.» اما گویا او فراموش کرده بود که در آگوست ۲۰۰۵م. شبکهی چهار رادیوی بی.بی.سی، برنامهای از سری برنامههای «داکیومنت (سند)» و با عنوان «یک کودتای خیلی بریتانیایی» پخش کرد! در این برنامه که بعدها چندین جایزهی رسانهای نیز دریافت کرد، تصریح شده بود که «گویندهی خبر بی.بی.سی فارسی با اعلام «اکنون ساعت دقیقاً ۱۲ نیمهشب است» به جای جملهی همیشگی «اکنون ساعت ۱۲ نیمهشب است» پیامی رمزی به شاه و همراهانش برای اطمینان بخشی به آنان و نشان دادن آمادگی لندن برای کودتا دادند.»[iv]
این چنین بود که بی.بی.سی فارسی نیز ناچار شد بعدها به این حقیقت تلخ اعتراف کند. در فیلم مستندی که در ۲۷ مرداد و به مناسبت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ه.ش. توسط شبکهی فارسی زبان بی.بی.سی پخش شد، این شبکه برای نخستین بار به نقش رادیوی فارسی زبان بی.بی.سی به عنوان بازوی پروپاگاندای دولت انگلیس در ایران و ایجاد کودتا برای براندازی دولت دکتر مصدق اذعان کرد. پس از این که بی.بی.سی بارها منکر نقش خود در کمک به لندن و برکناری مصدق کرده بود، این برنامهی مستند به تشریح جزییات این مسأله پرداخت که چگونه این شبکهی رادیویی با پخش برنامههایی بر ضد مصدق باعث سرنگونی دولت وی شد. راوی این برنامه در سخنانی تصریح کرد: «دولت انگلیس از رادیوی فارسی زبان بی.بی.سی برای پیشبرد پروپاگاندای خود علیه مصدق استفاده کرد و مرتباً مطالبی بر ضد مصدق از این شبکهی رادیویی پخش میشد، به حدی که کارکنان ایرانی رادیوی فارسی زبان بی.بی.سی به خاطر این حرکت دست به اعتصاب زدند.» این مستند همچنین به یک سند محرمانه مربوط به ۳۰ تیر ۱۳۳۰ه.ش. اشاره میکند که در آن یکی از مقامهای وزارت خارجه از سفیر انگلیس به خاطر پیشنهادهای وی در استفاده از رادیوی فارسی زبان بی.بی.سی برای تقویت پروپاگاندا برضد مصدق تشکر کرده بود. به گفتهی بی.بی.سی این سند تصریح میکند که وزارت خارجه «باید به خاطر نظرات [سفیر انگلیس] در خصوص خط پروپاگاندای پیشنهادی ما، سپاسگزار باشد.»[v]
۳- بی.بی.سی در مواجهه با انقلاب اسلامی
با فراگیر شدن موج انقلاب اسلامی ایران در سالهای ۵۶ و ۵۷ رسانهی دولت انگلیس نیز در قالب رویکرد کلی غرب در مواجهه با انقلاب اسلامی وارد صحنه شد و رادیوی فارسی زبان «بی.بی.سی» برنامههای خود را افزایش داد. پس از آن که علایم فروپاشی رژیم پهلوی برای سیاستمداران انگلیسی نمایان شد و آنان کار رژیم را تمام یافته تلقی کردند با پیش گرفتن رویکردی خاص و پیچیده سعی در نزدیکی به جریان انقلاب و در دست گرفتن هدایت عمومی آن نمودند. «بیبیسی» که دل خوشی از جریان انقلاب به رهبری حضرت امام(ره) نیز نداشت، تلاش میکرد با معرفی چهرهای غیر واقعی از حضرت امام(ره)، حضور گروهکهای چپ و راست را در انقلاب پررنگ کرده و آنها را در برابر صف مذهبیون به رهبری روحانیت و در رأس آن حضرت امام(ره) قرار دهد. این رادیو همچنین تلاش میکرد تا با استراتژی از پیش طراحی شده، برخی چهرههای خاصی را که بعدها ماهیت آنها برای مردم و نظام مشخص شد، به عنوان چهرههای برتر انقلاب معرفی نماید؛ از آن جمله میتوان به «بازرگان»، «ابوالحسن بنیصدر» و «قطب زاده» اشاره کرد. پس از پیروزی انقلاب و مستحکم شدن پایههای نظام اسلامی و نیز روشن شدن مطالبهی عمومی که استقلال و بریده شدن پای استعمار و استکبار از ایران بود، بی.بی.سی ناچار شد ماهیت خود را آشکار نموده و سیاست تفرقه انگیزی و تقابل با جمهوری اسلامی را آشکارا در پیش بگیرد. هرچند که روحیهی محتاطانه و زیرکانهی انگلیسی خود را این بار نیز رها نکرده و سعی مینمود با برخورد نرم با تحولات سعی در بی طرف جلوه نمودن و القای غیرمستقیم پیام خود به مخاطب نماید. البته در این مقطع زمانی «بی.بی.سی» با ایجاد تریبون برای گروهکهای تروریستی که به بمبگذاری و ترور مقامهای ارشد و محبوب نظام اسلامی مشغول بودند نفرت عمیقی را در میان مردم ایجاد کرد.
۴- بی.بی.سی و حقوق و منافع ملت ایران
یکی از رویکردهای دایمی و مستمر بی.بی.سی فارسی مواجههی دوگانه در خصوص منافع و حقوق ملت ایران بوده است به این مفهوم که بر اساس سیاستهای کلی، دولتمردان انگلیسی هرجا که دفاع از منافع ایرانیان حایز فایده برای دولت انگلستان بوده است نقش دایهی بهتر از مادر را ایفا نموده وگرنه گاه بیتوجه از کنار تحولات گذشته و گاه حتی آشکارا تلاش برای انحراف افکار عمومی ملت ایران در خصوص منافع ملی میکند که توجه به چند نمونهی آن جالب به نظر میرسد:
۴-۱- در تیر ماه ۱۳۹۰ه.ش. بخش فارسی بی.بی.سی که خود را موظف به انعکاس و روایت تمامی وقایع تاریخی و مناسبتها از زاویهی نگاه خود میداند؛ براساس همین احساس مسوولیت، اواخر خرداد ماه برای سالگرد کشته شدن ابهام آلود «ندا آقا سلطان»، سنگ تمام گذاشت و چند روزی افکار عمومی را به یادآوری آن واداشت. این در حالی است که این رسانه در سالروز انهدام هواپیمای مسافربری ایرباس ایران توسط ارتش آمریکا در ۱۲ تیر ماه سال ۶۷، هیچ واکنشی نسبت به کشته شدن ۱۱۸ زن و کودک بی گناه ایرانی نشان نداد؛ تا افکار عمومی را به فراموشی خاطرهی تلخ این جنایت ضد بشری آمریکا وا دارد. حتی برنامهی «نوبت شما» نیز که معمولاً به انعکاس نظرهای مخاطبان در قالب سؤالهای طراحی شده میپردازد، آن ایام، پرداختن به موضوعاتی مثل گلابگیری در کاشان و نبودن در فلزی جوی فاضلاب خیابان ماهوتچی و جشن سنگسریها در ۹ تیر و عدم مراقبت از میراث فرهنگی ایران را نسبت به این فاجعهی انسانی ترجیح داد.[vi]
۴-۲- در حالی دفاع ۸ سالهی رزمندگان اسلام از میهن اسلامیمان بزرگترین افتخار ملی در طول چند سدهی اخیر قلمداد میگردد، در سالگرد فرا رسیدن ایام دفاع مقدس سال۱۳۸۹ه.ش، بی.بی.سی اقدام به پخش یک گزارش و یک مستند نمود که ترکیب آن با سایر برنامه و نیز سایت فارسی این رسانه تلاش مینمود تا برای مخاطب سطح این جنگ تحمیلی نه در سطح حماسهی ملی بلکه نزاع دو نفر القا نماید. در گزارش این شبکه، جنگ به نوعی القا میشود که با این که هر دو سوی جنگ شیعیان بودهاند اما این جنگ صرفاً انتقامجویی فردی دو نفر از یکدیگر است. همچنین در این گزارش از قول افراد دیگری سعی میشود جنگ ۸ سالهی تحمیلی به ایران، شکست طرفین قلمداد گردد. همچنین در مستند پخش شده از این شبکه با به تصویر کشیدن یک رزمندهی ایرانی که اکنون چندان به آرمانهای انقلاب اعتقادی ندارد و از قضا(!) در یک کشور غربی زندگی میکند در کنار یک سرباز عراقی که اتفاقاً هر دو نفر به طور کاملاً اتفاقی (!) با یکدیگر ملاقات و آشنا میشوند، تلاش میگردد اساساً دفاع مقدس به «برادرکشی» معنا گردد!
به طور کلی همواره در برنامههای این رسانه تلاش گردیده تا رنگ و بویی از ناسیونالیسم، ملاحظات قدرت، تعصبهای قومی، مذهبی و … در دفاع مقدس به مخاطبان تزریق شود. در واقع بی.بی.سی در صدد بوده است که جنبهی الهی و مقدس «مقاومت ۸ سالهی ملت ایران» را در نظر مخاطبان کمرنگ و سپس حذف کند و آن را به برخی ابعاد و جنبههای غیردینی مانند تعصبهای جنگافروزانه و ملی گرایانه تقلیل دهد.
۴-۳- در ماجرای پروندهی هستهای جمهوری اسلامی ایران از ابتدا بی.بی.سی فارسی به دنبال القای این نکته بود که با توجه به ذخایر انرژی تجدید ناپذیر نفت و گاز ایران و نیز فشارهای غرب، نباید ایرانیان به فکر دستیابی به فنآوری صلح آمیز هستهای باشند. البته برنامه سازان بی.بی.سی هیچ گاه به این سؤالها پاسخ ندادهاند که آیا منابع نفتی ایران تا ابد وجود خواهد داشت و نیز اگر توصیهی اهالی بی.بی.سی این است که ملت ایران به خاطر رهایی از فشارهای غرب باید از برنامهی هستهایاش منصرف گردد، بهتر نیست که اینان به دولت مردان غربی و ولی نعمتان خود توصیه کنند تا از فشار بر مردم ایران دست کشند؟
برای مثال شبکهی بی.بی.سی فارسی در گزارشی در تاریخ ۱۰ آگوست (۱۹ مرداد) اعلام کرد: «پالایشگاههای کشورهای اروپایی در سالهای اخیر، وابستگیشان را به نفت ایران کمترکردهاند. از چند سال پیش تا به حال ۸۰ درصد از نفت ایران به کشورهای آسیایی در حال توسعه مثل چین، هند و کره صادر شده است. کشورهایی که با رشد اقتصادی انفجاری همیشه تشنهی نفت هستند. در ماههای اخیر تحریمها مانع انتقال درآمدهای ارزی به ایران شده است اگر به دلایل سیاسی مثل تحریمها نفت ایران را نخرند چه اتفاقی برای ایران و بازار نفت جهان میافتد؟ آن هم در سالی که به دلیل پرداخت یارانه به صورت نقدی دولت بیش از همیشه به پول نفت نیازمند است.» بی.بی.سی فارسی افزود: «درآمد نفت ایران سالانه با قیمت روز حدود ۷۰ میلیارد دلار است اما گزارشهایی از طلب ۴۰ میلیاردی ایران از مشتریهایش منتشر شده است یعنی ۶۰ درصد از درآمدهای نفتی ایران» همچنین «تحریم بانک مرکزی و صنعت نفت و پتروشیمی ایران» موضوع یکی از برنامههای«نوبت شما» بود.مجری برنامه با طرح این سؤال که «به نظر شما تحریم مؤسسههای مالی ایران از طرف کشورهای غربی چه تأثیری بر وضعیت اقتصادی این کشور خواهد داشت؟» به دنبال القای نگرانی مردم ایران از این تحریمها به مخاطبان و بینندگانی که قصد اظهار نظر داشتند بود تا حدی که مجری در میان اظهارنظرها تصریح نمود: «… برای شما توضیح میدهم که هر چند ممکن است که واکنشها حاوی مطالب جدیدی نباشند اما نگرانی همچنان ادامه دارد.» در ادامه مجری دیگر با طرح این مطلب که «ببینیم وبلاگ نویسها در این مورد آیا ابراز نگرانی کردهاند یا نه؟» سیاست اتاق فکر برنامه را در القای نگرانی دنبال میکند.[vii]
همچنین پس از فاجعهی هستهای «فوکوشیما» در فروردین ۱۳۹۰ه.ش. در حالی که موج نگرانی از آسیب پذیری تأسیسات اتمی در کشورهای اتمی جهان فراگیر شده بود، بی.بی.سی سعی نمود نگرانی کل جهان را در حد نگرانی در خصوص ایمنی نیروگاه بوشهر ایران تقلیل دهد و با نگرانی مینویسد: «بوشهر از نظر فاصله و موقعیت جغرافیایی به کویت، بحرین و مناطق نفت خیز شرق عربستان سعودی نزدیکتر است تا تهران.» آیا از نظر بی.بی.سی نیروگاه هستهای «دیمونا» واقع در جنوب فلسطین اشغالی که دارای سطح ایمنی بسیار پایین و خطری بزرگتر از نیروگاه «فوکوشیما» از حیث احتمال نشت مواد رادیواکتیو است و از قضا به کشورهای عرب منطقه نیز بسیار نزدیک، نگران کننده نیست؟ در مورد نیروگاههای اتمی جزیرهی بریتانیا و غرب اروپا چه میتوان گفت؟
۴-۴- از زمان انتشار خبر بازداشت «سارا شورد»، «جاش فتال» و «شین بائر»، سه کوهنورد آمریکایی که از راه مرزهای عراق به طور غیر قانونی وارد ایران شده بودند، توسط مرزبانان ایران تا زمان آزادی آنان بخش قابل توجهی از اخبار رسانهی بی.بی.سی فارسی معطوف به وضعیت آنان و تحریک عواطف انسانی در خصوص سرنوشت آنان بود. این شبکه به طور مستمر در بخشهای خبری خود به ویژه بخش «۶۰ دقیقه»، اخبار مربوط به این آمریکاییها حتی اگر ناچیز را پوشش میداد؛ همچنین، با دعوت از سارا شورد برای حضور در برنامهی «به عبارت دیگر» به فضای احساسی برضد ایران و حکم دادگاه که هنوز صادر نشده بود، دامن میزد و این در حالی بود که این شبکه هیچ توجهی به ایرانیهای زندانی شده در آمریکا همچون خانم «شهرزاد میرقلی خان» که دولت آمریکا بی هیچ توضیح روشنی اقدام به حبس او در شرایطی بسیار اسفبار و رنج آور نموده نداشته و ندارد. این نکته قابل توجه بود که شبکهای که برای فارسی زبانان برنامه پخش مینمود، بیش از آن که نگران سرنوشت آنان باشد نگران سرنوشت همزبانان، حامیان مالی و ولی نعمتان خود بود!
۴-۵- شبکهی بی.بی.سی بارها تلاش نموده است خود را حامی حقوق انسانها به ویژه حق آزادی پوشش آنها نشان دهد. با این حال با در پیشگیری یک رویکرد دوگانه در ماجرای «حجاب زنان مسلمان در غرب» و نیز «حضور زنان مسلمان ایرانی در میادین ورزشی»، حق روشن این زنان را نادیده بگیرد. بی.بی.سی فارسی در برنامهی «نوبت شما» ۲۱ فروردین ۱۳۹۰ با دستآویز قرار دادن موضوع حذف ناعادلانهی تیم ملی فوتبال دختران ایران از المپیک جوانان، به جای آن که به تلاش نظام سلطه برای محروم سازی زنان محجبه اشاره نماید، غیرمستقیم تلاش کرد تا علت حذف تیم ملی دختران ایران را داشتن حجاب القا کند و بدین ترتیب اینگونه محجبه بودن اعضای تیم بانوان ایران را محکوم نماید! این در حالی بود که از همان ابتدای برنامه، تعدادی از مخاطبان به مقابله با این ترفند پرداختند و به جای محکوم کردن حجاب زنان و دختران ورزشکار که خواست این برنامه بود، فیفا را به تبعیضگرایی و استبداد لیبرالیستی محکوم کردند.(*)
ادامه دارد…